سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه...
داستان سریال در فضایی میباشد که بسیار دورتر از کهکشان ها قرار دارد و دارای 75 سال فاصله با فدراسیون است که مردم آن برای بقا مجبور شده اند تا با شورشیان همکاری کنند. این سریال یکی از مشهورترین و پرببینده ترین سریالهای تاریخ آمریکاست ...
یک پلیس سایبورگ لس انجلسی بازنشته مجبور میشود خارج از زمان بازنشتگی اش اقدام به دستگیری همکار قدیمی اش کند. همکار قدیمی او در حال قاچاق اطلاعات به یک سازمان ترروری است که در حاله توطئه برای ترور مقامات دولتی هستند...
"هنری" وکیلیست که از یک حمله مسلحانه جان سالم به در برده است اما چیزی به یاد نمی آورد.او توانایی صحبت کردن و راه رفتن خود را بدست می آورد اما در زندگی اش دیگر جائی ندارد.خوشبختانه او زنی عاشق و دختری دوست داشتنی دارد که به او کمک کنند...
«شرمن مکوي» (هنکس)، بورس باز نيويورکي، به جرم قتل جواني سياه پوست در جريان يک تصادف رانندگي دستگير و دچار دردسرهاي بسياري مي شود...