رودی 11 ساله با اعتماد به نفس پایین توسط پدرش به یک کمپ تابستانی فرستاده می شود. مشاور کمپ، تریپر، سعی می کند اعتماد رودی را به دست آورد و او را تشویق می کند...
یک ویراستار کتاب احمق در قطاری که از لس آنجلس به سمت شیکاگو می رود تصور می کند مردی را دیده که به قتل رسیده و از قطار به بیرون پرتاب شده است. وقتی هیچکس حرفهای او را باور نمی کند او تصمیم می گیرد خود دست به تحقیق بزند اما اینکارش باعث می شود قاتل متوجه او شود...