داستان در مورد زن و شوهری است که قبلاً جاسوس بوده اند و حالا به نیو اورلئان آمده اند تا در کنار دختر کوچک خود زندگی آرامی را تجربه کنند. اما FBI از آنها می خواهد که تنها یک ماموریت دیگر را انجام دهند...
کشتی حامل بچه های مدرسه در نزدیکی یک جزیره متروکه غرق می شود و آنها بدون سرپرست موظف به اداره خودشان میشوند. پس از مدت کوتاهی جمعیت قانون گریز با توسل به اهرمهای زر و زور و تزویر جمعیت را به سوی توحش میکشند...
جانی بازیکن برتر فوتبال دبیرستانی است و بسیاری از کالج ها او را می خواهند. دوست ، مربی و بهترین دوستش او را در کالج میخواهند تا بیشتر به خودشان خدمت کنند...
گروهی از مستاجران یک آپارتمان برای تخریب آنجا مجبور به نقل مکان می شوند. ساکنان از ترک خانه امتناع می کنند به همین دلیل صاحبان آپارتمان گروهی را استخدام می کنند تا آنها را متقاعد به ترک کند. خوشبختانه موجودی مکانیکی و بیگانه به شهر می آید و...
یک دانشجو به درخواست دوست دخترش برای تعطیلات به لس آنجلس بازمی گردد اما متوجه می شود دوست سابقش به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده است و...
ولگردی به نام «جری باسکین» (نولتی) سعی می کند خودش را در استخر خانه ی کارخانه دار تازه به دوران رسیده ای به نام «دیو وایتمن» (دریفوس) غرق کند. «دیو»، «جری» را نجات می دهد و مجبور می شود مدتی او را در خانه نگه دارد، و در نتیجه زندگی «دیو»، همسرش «میدلر»، پسرش (ریچارد) و دخترش (نلسن) شکل دیگری به خود می گیرد.
مأمور مخفي، «ريچارد چنس» (پيترسن) سوگند مي خورد تا انتقام همکارش، «هارت» (گرين) را بگيرد که در آخرين روزهاي خدمتش، پيش از بازنشستگي، در جريان پي گيري پرونده ي باند جعل اسکناس هاي بيست دلاري به سرکردگي نقاشي به نام «اريک مسترز» (دافو)، کشته شد.
زن و شوهری در 30 سالگی تصمیم می گیرند شغل خود را رها کنند، به عنوان ارواح آزاد زندگی کنند و در ون وینباگو به آمریکا سفر کنند...
یک سیرک روسی به آمریکا می رود. یکی از اعضای آن می خواهد به آمریکا فرار کند اما جراتش را ندارد. او در یک فروشگاه بزرگ پناه می گیرد اما متوجه می شود کنار آمدن با فرهنگ آمریکایی بسیار سخت تر از چیزی است که تصور می کرده...
«آلن فليکس» (آلن) عاشق سينما و طرفدار سرسخت «هامفري بوگارت» است. همسرش، «نانسي» (آنزپک) مدتي است که ترکش کرده و حالا به توصيه ي «شبح بوگارت» (ليسي) مي خواهد علاقه ي دختر ديگري را جلب کند. دوستانش، «ليندا» (کيتن) و «ديک» (رابرتس) نيز سعي مي کنند در اين خصوص به او کمک کنند...