«اوﮔﻲ ورن» (ﮐﺎﻳﺘﻞ) ﻳﮏ ﻣﻐﺎزه ﺳﯿﮕﺎر ﻓﺮوﺷﻲ را اداره ﻣﻲ ﮐﻨﺪ. او در اﻳﻦ ﭼﮫﺎرده ﺳﺎل اﺧﯿﺮ، ھﺮ روز در ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺸﺨﺺ و از زاوﻳﻪ اي ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﺧﯿﺎﺑﺎن رو ﺑﻪ روي ﻣﻐﺎزه اش ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در ﻣﯿﺎن ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ھﻤﯿﺸﮕﻲ او ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه اي ﺑﻪ ﻧﺎم «ﭘﻞ ﺑﻨﺠﺎﻣﯿﻦ» (ھﺮت) ھﺴﺖ ﮐﻪ از وﻗﺘﻲ ھﻤﺴﺮش در ﺟﺮﻳﺎن ﻳﮏ ﺳﺮﻗﺖ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ رﺳﯿﺪه، در ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﺳﺖ...
«پل هکت» (دان) يک شب محيط امن آپارتمانش را در منهتن ترک مي کند و براي ملاقات با دختري به نام «مارسي» (آرکت) به محله هاي پايين شهر نيويورک مي رود. در طول شب مجموعه اي از حادثه هاي عجيب و غير مترقبه به او ثابت مي کند که بهتر بود و در خانه اش مي ماند و تلويزيون تماشا مي کرد.
با زیرنویس چسبیده
«توني» (تراولتا)، جوان نوزده ساله اي است که در منطقه ي ايتاليايي - امريکايي نشين محله ي بروکلين زندگي مي کند و شبنه شب ها را با دار و دسته اش درديسکوي «اوديسه ي 2001» مي گذراند و در آن جا به «سلطان» معروف است...
در روزی که جنگ جهانی دوم پایان یافت،"جیمی" موسیقیدانی خودخواه با "فرانسین" خواننده ای جوان آشنا می شود.رابطه آنها تبدیل به عشق می شود در حالیکه برای بهترین شدن در حرفه خود تلاش می کنند...
"هاوارد پرینس"، صندوقدار یک رستوران، به دوست نویسنده خود کمک می کند تا فیلمنامه اش را به یک ایستگاه تلویزیونی با نام خود بفروشد. او پول را برای پرداخت بدهیهای قمار خود استفاده می کند و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«تراويس بيکل» (دنيرو) که سابقا در ويتنام تفنگدار دريايي بوده، در نيويورک راننده ي تاکسي مي شود و چون دچار بي خوابي مزمن است فقط شب ها کار مي کند. تباهي و فسادي که دوروبرش در شهر مي بيند، مايه ي ناآرامي و آشفتگي او است...
«آلیس گراهام» (برستین) بیش تر وقتش را به میانجی گری میان شوهر عبوسش، «دانلد هایت» (بوش)، و پسر یازده ساله ی بازیگوش شان، «تام» (لوتر) می گذراند. تا این که «دانلد» در سانحه ای کشته می شود و «آلیس» تصمیم می گیرد به دنبال آرزوی دیرینش، خوانندگی، برود.
محله ی «ایتالیای کوچک» نیویورک، سال ۱۹۷۳. چهار جوان آرزوی موفقیت در کسب و کار یا تبهکاری را در سر می پرورانند...
«فلیکس شرمن» (سیگال) در یک کتابفروشی کار میکند و بیشتر دوست دارد خود را نویسندهای ناموفق بداند. او به سرایدار بلوک آپارتمانی محل اقامتش، «راپزینسکی» (ساندولسکو) خبر میدهد که یکی از ساکنان بلوک بهنام «دوریس» (استرایسند) دختری است که از آپارتمانش بهعنوان خانه بدنام استفاده میکند. بهزودی «دوریس» که بازیگر / مُدل است سراغ «فلیکس» میرود و با او رابطهای نزدیک پیدا میکند. آن دو دچار مشکلات بسیاری میشوند، اما بهرغم دل مشغولیهای متفاوتشان کنار هم میمانند...