جیمز، یک مزدور، در یک شناسایی به ملت آفریقایی زنگارو، شکنجه و تبعید می شود. زمانی که به شهر خود باز می گردد، تصمیم می گیرد یک کودتای نظامی را رهبری کند...
سریال بله آقای وزیر ، مجموعه ای طنز گونه است که در آن یک وزارتخانه ساختگی به نام «وزارت امور اداری» که مانند همه وزارتخانهها در دنیای واقعی باید شخصی به نام وزیر در رأس آن باشد را تصور کنید. این وزیر هم مانند همه وزراء معاون و منشی دارد و در جایگاه یک مسئول با طرحها و ایدههای بلندپروازانهای وارد کار میشود غافل از اینکه نظام اداری و کارمندانی که در این دستگاه جا خوش کردهاند همه نوع کاری میکنند تا بقای خود را تضمین کنند و در این راه در کسوتی ظاهرالصلاح و دلسوزانه به وزیر نزدیک میشوند اما آنچه که حاصل میشود نتیجه معکوسی بر جای میگذارد. کارمندان ارشد دستگاه و تشکیلات اداری حاضر نیستند به وزیر میدان دهند و از درآمدهای کلانی که به واسطه جایگاهشان به جیب میزنند چشمپوشی کنند. افکار وزیر و گرایشهای حزبی او به علاوه بلندپروازیهایش با منافع این کارمندان در تضاد قرار میگیرد و هر کسی میکوشد در این تنازع بقا پیروز میدان باشد.
«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری میخواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیسجمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمیاش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخهای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه میکند. عملیات نجات با موفقیت انجام میشود،
"دنیل هرش" پزشکی یهودی و "الکس" زنی جوان هر دو درگیر یک مثلث عشقی با "باب الکین" جوان هستند.هر دو آنها ترجیح می دهند با این وضعیت کنار بیایند تا اینکه ریسک از دست دادن "باب" را بکنند.اما آخر هفته ای زمستانی در لندن بسیار متفاوت خواهد بود...
"رینگو" درامر گروه "بیتلز" به عنوان قربانی یک فرقه انتخاب می شود که بقیه اعضای گروه تلاش می کنند در مقابل آنها از او محافظت کنند...
هری پالمر (کین) ، کارمند ساده اداره ضد جاسوسی ، به بخش تحقیقات نظامی ، به ریاست (سرهنگ راس) منتقل می شود. نخستین مأموریت او در این بخش، پیگیری پرونده ی (دکتر رادکلیف) دانشمند ربوده شده است که پرونده ی مهمی را در اختیار داشته...