"کتی" با "پیتر" ازدواج کرده است. او به این فکر می کند که اگر با دوست پسر قدیمی خود "تام" بود چه اتفاقاتی می افتاد. ازدواج او را از رسیدن به این خواسته اش منع می کند به همین دلیل از دوستش "امیلی" می خواهد با او ارتباط برقرار کرده و از تجربه اش به او بگوید، اما...
با زیرنویس چسبیده
«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي شود. «آلاباما» واقعا مايل است با «کلرنس» بماند ولي مطمئن است که رئيسش، «درکسل» (اولدمن) از اين ماجرا زياد خوشحال نخواهد شد...
«برايان کسلر» (دو چووني)، نويسنده اي جوان است که براي نوشتن يک کتاب تصميم مي گيرد همراه محبوبه اش، «کري لافلين» (فوربز) که يک عکاس است، سفري را به سوي کاليفرنيا آغاز کند و از محل وقوع چند قتل بازديد مي کند. در طي مسير، «ارلي گريس» (پيت) و نامزدش، «آدل کورنرز» (لوييس) را هم سوار اتومبيل مي کنند، بي آن که هيچ يک از سه نفر ديگر بداند که «ارلي»، يک قاتل فراري است...
با دوبله فارسی
مونتانا، سال ۱۹۱۰، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مکلین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شدهاند. آنان ضمناً یاد گرفتهاند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سالها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری میخواند و پل، نجات غریق میشود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله میافتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم میرساند.
با زیرنویس چسبیده
یکی از شخصیتهای کمیک تلاش می کنند سازنده خود را گمراه کرده تا بتواند از این طریق وارد دنیای واقعی شود...
دوایت، پسر بد، و ّبرایان، پسری پریشان است که بعد از مرگ مشکوک پدرش در آسایشگاه روانی بستری شده بود . او به دختر محبوب دبیرستان پاولا کارلسون علاقه مند می شود و مدت کمی بعد از مرخص شدن، قتلهای زیادی به وقوع می پیوندد...
يک پسر جوان (پيت) در حالي که از يک کيوسک تلفن خبر آزار ديدن دختري را از اوباش به پليس مي دهد، متوجه يک جفت کفش جير مي شود که بر روي سقف کيوسک مي افتد. به کمک کفش ها و موسيقي «ريکي نلسن»، او خود را يک خواننده ي محبوب موسيقي پاپ تصور مي کند و اسم «جاني سوييد» را انتخاب مي کند...
با زیرنویس چسبیده
«لوسی» بعنوان پیشخدمت در رستوران فست فود کار می کند و با دوستش «جیمی» که یک نوازنده است مشکلاتی دارد. «تلما» با «داریل» ازدواج کرده، مردی که دوست دارد همسرش مدام در آشپزخانه بماند، تا او بتواند تلوزیون تماشا کند. روزی «تلما» و «لوسی» تصمیم می گیرند زندگی عادی شان را کنار بگذارند و با ماشین به جاده بزنند. اما در این سفر «لوسی» مردی که «تلما» را تهدید کرده است را می کشد، و از این رو آن دو تصمیم می گیرند به مکزیک بگریزند، اما طولی نمی کشد که پلیس آمریکا دستگیرشان می کند.
"آماندا" در چهارده سالگی ازدواج کرده و در پانزده سالگی آواره خیابانها می شود. او که از طرف همه مردانی که با آنها ارتباط برقرار می کند مورد سوء استفاده قرار می گیرد، مرتکب قتل شده و پیش از تولد شانزده سالگی اش متهم به مرگ می شود و...
یک دانشجو به درخواست دوست دخترش برای تعطیلات به لس آنجلس بازمی گردد اما متوجه می شود دوست سابقش به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده است و...