«نيل پيج» (مارتين)، بازارياب پرکار، قصد دارد براي تعطيلات نزد خانواده اش در شيکاگو برود. او در راه رسيدن به فرودگاه در ترافيک گير مي کند و چمدانش را به اشتباه در يک تاکسي جا مي گذارد. هواپيما تأخير دارد. «نيل» در فرودگاه با مرد چاق و پر سر و صدايي به نام «دل گريفيث» (کندي) آشنا مي شود و به رغم ميل باطني خود با او هم راه مي شود.
"ژولیان" با اسکورت زنان سالخورده در لس آنجلس برای خود کسب و کار پر منفعتی راه اندازی کرده است.او با "میشیل"،همسر یک سیاستمدار محلی رابطه برقرار می کند.یکی از مشتریان او به قتل می رسد و کارآگاه "ساندی" او را وادار می کند در مورد دیگر مشتریانش اطلاعات دهد.