داستان در مورد محاصره غافل گیر کننده 400 هزار سرباز بریتانیایی و فرانسوی به دست نازی ها است. نازی ها با روحیه بالا در حال درهم کوبیدن آنها بودند و سربازان نیز برای فرار از مرگ به سوی دونکرک (جایی که فاصله خاک اروپا و بریتانیا درحداقل ممکن بود) عقب نشینی میکردند...
تواناییهای نظامی "ریچارد" به او کمک می کند تا برادر بزرگترش "ادوارد" را به تخت سلطنت انگلستان برساند.اما حسادت و خشم موجب می شود تا او تاج و تخت را برای خود خواسته و از هر کاری برای رسدن به هدف خود استفاده کند...
پس از سپری کرده سه سال در میدان نبرد،"ژنرال مارکوس وینیسیوس" به روم بازگشته و با "لیژیا" برخورد و عاشقش می شود.او یک مسیحی است و نمی خواهد ارتباطی با یک جنگجو داشته باشد.با اینکه او در روم بزرگ شده اما دخترخوانده یک ژنرال بازنشسته بود و در حقیقت گروگان روم محسوب می شود."مارکوس" نزد امپراتور می رود تا او را در ازای خدماتی که انجام داده بدست آورد...