لورانس برای همسایه خود تعریف میکند که چگونه رابطه دوستانه طولانی مدتش با فرانک و دنیل در سه روز بهم خورده است...
"رابرت ارنست همینگوی" راننده آمبولانس در دوران جنگ جهانی دوم در ایتالیا است. درحالیکه که شجاعانه زندگی خود را در خط مقدم به خطر می اندازد زخمی شده و به بیمارستان منتقل می شود. او عاشق پرستار بیمارستان می شود...
در انگلستان اوایل قرن ۱۹ که زندگی روستایی بر جامعه غالب است، یک دلال ازدواج پس از اینکه مردی را برای یک زن پیدا می کند دچار مشکلاتی می شود…