ماری رابینسون، یک شب در راه بازگشت به خانه مورد تجاوز قرار میگیرد. پس از این ماجرا او به منهتن فرار میکند و حتی سعی میکند از پل منهتن خودش را به پایین پرت کرده و خودکشی کند، اما مردی به نام مایک مانع از این کار میشود و...
مردی در یک ایستگاه راه آهن منتظر دوست دخترش است، و در همین حین داستانی طولانی در مورد گذشته اش را تعریف می کند...