گروهی از پادکستها قصد دارند در مورد ناپدید شدن مرموز سه غریبه در یک شهر ایرلندی تحقیق کنند. اما زمانی که آنها شروع به کشیدن ریسمان می کنند، داستانی بسیار بزرگتر و عجیب تر از آنچه تصور می کردند پیدا می کنند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
جان ، 35 ساله نظافتچی پنجره ها ، زندگی خود را وقف تربیت پسر چهار ساله خود مایکل می کند ، زیرا مادربچه بلافاصله پس از تولد آنهارا ترک می کند. زندگی آنها ساده است ، با این حال ، جان فقط چند ماه دیگر عمر دارد. از آنجایی که او خانواده ای ندارد که به آنها مراجعه کند ، روزهای باقی مانده اش را به دنبال خانواده ای جدید و مناسب برای فرزندخواندگی مایکل می گذراند...
با زیرنویس چسبیده
این فیلم نگاهی خارقالعاده دارد به زندگی زوج میانسالی که خیلی زود مرد متوجه میشود همسرش به نوعی سرطان دچار شده است ، اکنون او تمام تلاش خود را برای همسرش میکند ، اما…
با زیرنویس چسبیده
در خلاصه داستان این فیلم مهیج و ماجرایی آمده است ، یک کشاورز میانسال ایرلندی که هنوز با مادرش زندگی میکند ، هنگامی که به طور مرموزی مادرش به قتل میرسد ، تصمیم به انتقام سختی از باعث و بانی این اتفاق میگیرد و…
با زیرنویس چسبیده
"آلن" بیست و چند ساله که خیلی هم بدشانس است و اخیراً از کارش در بانک اخراج شده، مشغول کار کردن با مادرش در فرودگاه بعنوان مشاور گردشگری می شود و همانجا با اولین عشق زندگی اش روبرو می شود و...
هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...
با زیرنویس چسبیده
سال 1975 در دهکده ای کوچک پسری هفده ساله به نام الیستر بر اثر اختلافات مذهبی یکی از همسایه های خودشان که پسری نوزده ساله به نام جو گریفین بود را به قتل می رساند. جیم که آن موقع یازده ساله داشته است شاهد قتل بوده و اکنون پس از سال ها نتوانسته ضربه ی روحی آن ماجرا را فراموش کند. الیستر به اعدام محکوم شد ، اما پس از دوازده سال آزاد می شود و اکنون الیستر سعی می کند تا به جبران این اشتباهش که او را سال ها آزار داده است بپردازد. اکنون می خواهد به ملاقات جیم برادر کوچکتر کسی که کشته است برود …
یک زن جوان بنام تارا مگوایر در سال 1950 و در روستایش بخاطر به دنیا آوردن بچه ای که معلوم نیست پدرش چه کسی است، رسوا می شود. او چهره معصوم و زیبایی دارد تا جایی تمام مردهای آنجا آرزو دارند با او باشند و...