دو مامور پلیس وظیفه دارند که یک زن جوان را زیر نظر داشته باشند. یکی از این مامورها، کم کم عاشق این زن می شود...
"جک مک کن" پس از پانزده سال جستجو و در نهایت پیدا کردن یک کوهستان طلا در سال 1925، تبدیل به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا می شود. سالها بعد در سال 1945، او در جزیره خود در تجمل زندگی می کند. اما ثروتش آرامش را از او گرفته و گرفتار "هلن" همسر الکلی اش کرده است...