روایت فردی الکلی و مأیوس که وقتی با زنی عجیب و غریب در کالسکه راه آهن روبرو می شود، به یک نقطه عطف در زندگی خود می رسد: عاشق یکدیگر می شوند اما، زن ترکش می کند...
پاریس سال 1942. "لوکاس استینر" یهودی مجبور است کشور را ترک کند. همسر او "ماریون" که بازیگر است، تئاتر را مدیریت می کند. او تلاش می کند با اجرای نمایشی، تئاتر را زنده نگه دارد. او برای نقش اول "برنارد" را استخدام می کند. از طرفی در واقع "لوکاس" در زیرزمین آنجا مخفی شده است...
داستان درهم تنیده دو زن،یک ملکه زیبایی که در آستانه ناشنوایی قرار دارد و دیگری کاپیتان یک کشتی حاوی آبنبات و شکر...
"پیر لاچنی" مدرس و ناشری شناخته شده نزدیک به ده سال است که با "فرانسا" ازدواج کرده و پدر "سابینه" است.او با "نیکول" یک مهماندار هواپیما آشنا می شود.آنها وارد رابطه ای مخفیانه می شوند که "پیر" آنرا مخفی می کند اما نمی تواند از "نیکول" دوری کند...
با زیرنویس چسبیده
پاريس، سال 1912. دو نويسنده، » ژول « ( ورنر )، آلمانى خجالتى و » ژيم « ( سره ) كه پاريسى خوشمشربى است، شيفتهى تصوير سنگى باستانى يك زن مىشوند. آن دو وقتى با » كاترين « ( مورو ) كه گويى تجسم آن تصوير سنگى است روبهرو مىشوند زندگىشان دگرگون مىشود...