«دنيس»، بچه ي شيطان شش ساله، زندگي را براي يکي از همسايه ها، يعني «آقاي ويلسن» بدعنق (ماتو) سخت مي کند...
یک تاکسی سواری با یک راننده دیوانه باعث مرگ نابهنگام هاپر می شود. او متوجه می شود که اکنون یک روح است و باید یاد بگیرد که زمان بیشتری را با بچه هایش بگذراند...
هرکول(آرنولد) به زمین فرستاده می شود و در آنجا عشق واقعی را پیدا می کند و یک حرفه امیدوارکننده را در تجارت بدنسازی آغاز می کند...
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخره اى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه 350 هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
"فرانکی" فروشنده کارتی ماهر و معتاد به هروئین است. وقتی او از زندان آزاد شده و به خانه باز می گردد تلاش می کند کاری برای خود پیدا کرده و از اعتیاد دوری کند...