یک زن باهوش اما غیر اجتماعی توسط یک سرویس دوستیابی آنلاین رد میشود. او جنگی علیه سرویس دوستیابی شروع میکند و ناخواسته سخنگوی تمام تنهایان ناامید میشود. مشکل این است که سرویس دوستیابی می گوید که او را رد نکرده است...
اروین در تگزاس سرگردان میشود و توسط مِرل، یک حفاریِ نفتی که تقریباً ورشکسته شده، تحت حمایت قرار میگیرد. آنها برای فریب یک شرکت نفتی فاسد و قبل از اینکه رویاهای مِرل نابود شود، به یک ماجراجویی وحشیانه میروند...
با زیرنویس چسبیده
مردی در سال 1969 در هیوستون داستان هایی از زندگی خود به عنوان یک پسر 10 ساله را روایت می کند و داستان هایی از نوستالژی را با روایتی خارق العاده از سفر به ماه می بافد...
Eli McCullough از یک آدم خوب تبدیل به یک آدم خشن و بی احساس میشود. او که همه چیزش را در غرب وحشی از دست داده، مسیری را در پیش میگیرد که به تصاحب حق امتیاز یک مرکز استخراج نفت ختم میشود. این سریال داستان تلاش بی رحمانه او برای قدرت است که باعث میشود نسل های بعد این خانواده تبدیل به یکی از ثروتمندترین خانواده ها در تگزاس شوند...
سریال، داستان مبارزی حرفه ای به نام سانی (دنیل وو) می باشد که به همراهی پسری جوان برای رسیدن به حقیقت، قدم در مسیری خطرناک در سرزمینی پر از ظلم و بی رحمی میگذارند و...
داستان سریال با برخورد شی اسرار آمیزی به بیابانی در ایالت نیومکزیکو و انفجاری مهیب که منجر به مرگ موقت دانشمندی به نام Vera Buckley که در منطقه در حال انجام تحقیقات علمی است، آغاز می شود. او پس از بازگشت عجیب و معجزه آسایش از مرگ، در تلاش برای یافتن حقیقت به همراه همکارش به محل انفجار رفته تا به علت ماجرا پی ببرد. اما عده ای تلاش می کنند تا مانع او برای دست یافتن به حقیقت شوند. در نهایت او با شخص مرموزی به نام The Man آشنا می شود که مدعی شده در ازای انجام ماموریتی عجیب، می تواند فرزندش را که دزدیده شده است را به او بازگرداند. با این حال این همه ماجرا نیست و آشنایی او با چهار نفر دیگر که آنها نیز تحت تاثیر انفجار دچار مرگ موقت گشته و مجددا زنده گشته اند حقایق بیشتری را برای Vera آشکار می کند. ظاهرا دنیا در مسیری آخرالزمانی قرار گرفته و این پنج نفر تنها شانس زمین برای نجات ساکنان سیاره از آینده ای تیره و تار می باشند.
تصور کنید در میانه های یک روز عادی هستید. سر کار رفتید، در پاساژ مشغول خرید هستید. در خانه خود، ماشین، هواپیما یا هر وسیله نقلیه دیگری نشسته اید ناگهان 2 درصد از جمعیت مردم جهان از روی زمین ناپدید میشوند. نه بخاطر حادثه ای طبیعی. نه حمله تروریستی. نه کُشتاری و نه چیز دیگری. فقط فضای خالی از انسانهایی باقی میماند که تا لحظاتی پیش وجود داشتند اما حالا دیگر نیستند. از سلبرتی و رهبران سیاسی گرفته تا رهبران دینی، همسایه شما، پدرتان، فرزندتان. هیچکس دلیل آنرا نمیداند. چگونه خود را با شرایط جدید وفق میدهید؟ به چه آدمی تبدیل خواهید شد؟ حالا 3 سال از آن واقعه Rapture مانند گذشته (در فرهنگ مسیحی اعتقاد بر ایناست که در آخرالزمان گروهی از مردم که معتقد به مسیح هستند ناگهان ناپدید شده و به دیدار خداوند رفته و راهی بهشت میشوند. انسانهای باقی مانده بروی زمین یک سال دچار انواع و اقسام بلایای طبیعی میشوند. پس از یکسال کُفاری که همچنان زنده مانده اند راهی جهنم میگردند. ) مردم شهر "میپل تاون" نیویورک همچنان درگیر آن هستند که بدانند چه بلایی سر عزیزانشان آمده. برخی از آنها خانه و کاشانه خود را رها کرده و به فرقه ای بنام "بازماندگان گناهکار" پیوسته اند. فرقه ای که اعضایش باید روزه سکوت بگیرند، لباسهای سفید بر تن کنند، هنگام حضور در محیط عمومی سیگار بکشند . وظیفه اصلی اعضای گروه یک چیز است: " نظاره کردن مردمانی که عضو گروه نیستند و انتظار برای پایان دنیا! "
در قرن هفدهم، دورهای وجود داشت که به دورهی محاکمه و کشتن جادوگران معروف بود، این محاکمات در شهر "سِیلم"، "ماساچوست" اتفاق میافتاد، نام مستعار این شهر، شهر جادوگران است. حالا این اتفاقات واقعی، دستمایهی موضوع این سریال شده است. در این سریال، طبق خلاصه هایی که از آن وجود دارد، آورده شده که قرار است رازهای تاریک و ماوراءالطبیعهای که باعث انجام این محاکمات شده است را ببینیم.
سریال حول دو دزد بانک به نام های سِث گکو و برادر وحشی و غیر قابل پیش بینی اش ریچی گِکو میگذشت.پس از آخرین دزدی که این دو از بانکی داشتند و افراد زیادی کُشته شدند، FBI دو رنجر تگزاسی به نام های اِرل مک گرو و فردی گونزالز را مأمور دستگیری آنها کرد. اما آنها با فرار از مرز به سمت مکزیک میروند و داخل کلوپی غیرعادی میشوند. کلوپی از خون آشام ها که آنها را گروگان میگیرند. دو برادر مجبور میشوند که از آخر شب تا پاسی از صبح مبارزه کنند تا زنده از کلوپ خارج شوند.
Banshee داستان لوکاس هود، یک دزد حرفه ای رو روایت میکنه که موفق میشه خودش رو بجای کلانتر جدید اما به قتل رسیده ی شهر بانشی در ایالت پنسیلوانیا جا بزنه و هویتش رو مخفی نگه داره. اون تغییراتی در قانون ایجاد میکنه که بتونه همچنان به کارهای خلافش ادامه بده . اما اگر هویت اصلی لوکاس هود فاش بشه چه اتفاقی میفته ؟ یا اگر کارهایی که قبلا کرده، اینبار در بانشی گریبانگیرش بشه…