جک یک بازرس راه آهن است که با خانواده اش در تگزاس زندگی میکند. این خانواده اخلاق خاصی دارند، به طوری که هر چیزی در اطرافشان مطابق میلشان نباشد را یا تغییر می دهند و یا میخرند...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
داستان درباره هرمن است که پول خود را در شرط بندی باخته و الان تحت تعقیب است و باید پسر عموی خودرا گول بزند که...