داستان سریال در مورد مردم عادی می باشد که ناگهان در خود به قدرت فوق العاده و غیر طبیعی پی میبرند.داستان به طور معمول با یک پیچ و تاب و کنایه دار همراه است .
« سروان مانسى » ( كرانين ) ، رئيس نابكار و ساديست يك زندان در امريكا ، زندانيان را شكنجه مىدهد و شش زندانى يك سلول به سركردگى « جو كالينز » ( لنكستر ) ، تصميم به فرار مىگيرند...
« ميلدرد پيرس » ( كرافورد ) ، مادرى خانهدار ، همه چيزش را فدا مىكند تا دخترش ، « ودا » ( بلايت ) زندگى موفقى داشته باشد . او خيلى زود مدارج ترقى را طى میكند و با مردى اشرافى ازدواج مىیكند . اما با وقوع قتلى به دست دختر ، تعارضهاى ديرين ميان او و مادرش آشكار میشود...