" بو هی" یک بازاریاب زیبا و سخت کوش است که بعنوان بهترین کارمند یک شرکت اسباب بازی مشغول کار است، او احترام افراد زیادی را بدست آورده و در حال طرقی در شغل اش است که بعد از یک اشتباه غیر قابل بخشش از کارش اخراج میشود. در حالی زندگی اش در حال زیر رو شدن است و شوهرش او را ترک کرده با کسب و کار همسایه اش آشنا میشود که اسباب بازی های خاصی برای بزرگسالان دارد...
دختری که فکر می کند یک روبات جنگی است، به بیمارستان روانی راه پیدا کرده و با بقیه بیماران روبرو می شود. او سرانجام عاشق مردی می شود که معتقد است می تواند روح آدم ها را بدزدد...