لندن، سال 1965. مانند بسیاری از جوانان، "جیمی" از زندگی خود متنفر است، به خصوص از پدر و مادر و کارش در شرکت پستی. تنها وقتی با دوستانش است و به موسقی گوش داده و لندن را زیر پا می گذارد احساس آزادی می کند...
اربابی انگلیسی به نام "برت سینکلر" و "دنی وایلد" آمریکایی عیاشانی ثروتمند هستند که توسط "جاج فولتون" یک تیم میشوند تا جرایمی که پلیس از حل آنها عاجز است را بررسی کنند. با اینکه این دو مرد کاملاً باهم مخالف هستند اما در طول این بازجویی ها دوستان خوبی برای یکدیگر میشوند و برای یکدیگر جانشان را هم به خطر میاندازند...
انگلستان، قرن دوازدهم. «هنري دوم» (اوتول) دوستي نزديکي با مشاور ساکسوني خود، «توماس بکت» (برتن) دارد. پس از چندي «بکت» به مقام صدراعظمي مي رسد و به مقام اسقف کنتربري منصوب مي شود. اما آرام آرام اختلافات ميان دو دوست بالا مي گيرد و «هنري» دستور قتل «بکت» را صادر مي کند...
روزى تمام اهالى یک دهکده ى کوچک انگلیسى، بدون هیچ دلیل مشخصى، براى مدت چند ساعت بىهوش مىشوند. چند ماه پس از این واقعه زنان باردار دهکده کودکانى را به دنیا مى آورند. اهالى پس از مدتى پى مىبرند که این کودکان در واقع موجوداتى مرگ آفرین از دنیایى دیگر هستند.
داستان در مورد محاصره غافل گیر کننده 400 هزار سرباز بریتانیایی و فرانسوی به دست نازی ها است. نازی ها با روحیه بالا در حال درهم کوبیدن آنها بودند و سربازان نیز برای فرار از مرگ به سوی دونکرک (جایی که فاصله خاک اروپا و بریتانیا درحداقل ممکن بود) عقب نشینی میکردند...
تواناییهای نظامی "ریچارد" به او کمک می کند تا برادر بزرگترش "ادوارد" را به تخت سلطنت انگلستان برساند.اما حسادت و خشم موجب می شود تا او تاج و تخت را برای خود خواسته و از هر کاری برای رسدن به هدف خود استفاده کند...