خانواده ي سلطنتي چين دستخوش آشوب است. امپراتور (يون- فات) در حال مسموم کردن تدريجي همسرش (لي) با اضافه کردن زهر به داروي او است. ملکه با ناپسري اش، «شاهزاده وان» (يه) سر و سري دارد و او نيز به نوبه ي خود با «چان» (لي مان)، دختر پزشک قصر. «شاهزاده جاي» (جي چو) از نبردي طولاني با مغول ها بازگشته است و پسر کوچک تر، «شاهزاده يو» (جونجي) نيز از اين که همه ي توجه به برادرانش معطوف شده، در آتش حسادت مي سوزد...
چين، سال 859 ميلادي. دو فرمانده نظامي، «ليو» (اندي) و «جين» (کانشيرو)، مأموريت يافته اند تا رهبر يک گروه ضد دولتي معروف به «خنجرهاي پرنده» را دستگير کنند. با گزارش يک خبرچين سرو کار اين دو به گيشاخانه اي مي افتد که در آن يکي از مظنونان، يعني رقاصه اي نابينا به نام «مئي» (زي يي) مشغول کار است...