زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
« لين مك آدام » ( استوارت ) در پى قاتل پدرش وارد داجسيتى مى شود . خيلى زود او و قاتل پدرش ، « داچ هنرى براون » ( مكنالى ) در يك مسابقه ى تيراندازى كه جايزه ى اولش يك تفنگ وينچستر 73 است ، رقابت تنگاتنگى پيدا مى كنند .
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
دو معدنچی به نامهای "روی گلنیستر" و "دکستری" که توسط مالک یک سالن حمایت مالی می شوند،برای محافظت از طلاهای خود در مقابل "الکساندر مک نامارا" کمیسری فاسد مبارزه می کنند...
یک دامدار تگزاسی شاهد خشونت بی حد و مرزی در شهر "داگ سیتی" بوده و تصمیم می گیرد به عنوان کلانتر در شهر مشغول بکار شود...
با زیرنویس چسبیده
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
داستانی عاشقانه که در آن جراحی ماهر جان زنی جوان را نجات میدهد ولی متوجه میشود که نمیتواند عشقش را به این زن ابراز کند چون...