منو بکش بچه جون ، داستان یاسونا و دوست قاتلش سونیا است. تلاش سونیا برای طبیعی بودن هنگامی که غریزه آدمکشیش بیدار میشود بی فایده است و همچنین تلاشهای یاسونا برای رفتار دوستانه با سونیا هنگامی که بهش صدمه میزنه.
«خاطرات آینده» در مورد یک پسر دبیرستانی به اسم آمانو یوکیتِرو است که زیاد اجتماعی نیست و دوستان زیادی ندارد، او از صبح که بیدار میشود هر چیزی که می بیند و هر اتفاقی که برایش رخ می دهد را توی تلفن همراهش می نویسد، در واقع تلفنش مثل دفترچه خاطراتش می ماند. تا اینکه یک روز، دِئوس، خدایی که درون تصوراتش خلق کرده بوده، تصمیم میگیرد او را وارد یک بازی جالب کند، بازی خاطرات آینده...
داستانی آمیخته با عشق جوانی و موسیقی اسرار آمیز درباره رادیویی که توسط پدری به یادگار گذاشته شده و شخصیت زن داستان را به اعماق دنیایی مخفی راهنمایی می کند...
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است و درباره یک وکیل معتاد به مواد مخدر می باشد که به اشتباه سرنگ آلوده را بجای سرنگ ایمنی سلامت قرار داده و باعث مشکلات بسیار برای سازمان خود می شود...
در آینده نه چندان دور زمین در حال جنگ با بیگانگانی ست که از بعد دیگری به اسم نووا امده اند و زمین را مورد تهاجم قرار داده اند. داستان ماجراهای یک ژاپنی به اسم کازویا آیو را بیان میکنه که برای آموزش دادن دخترانی که ژنشان تغییر پیدا کرده اند و در حال جنگ با بیگانگان هستن...
«تاکاشی» یک پسره دبیرستانی و معمولی است. یه روز برای هواخوری از کلاس بیرون می آید و روی بالکن اصلی مدرسه مشغول فکر کردن به گذشته ی خودش می شود. ناگهان متوجه حمله یک زامبی به مدرسه و کشته شدن چندتا از مسئول های مدرسه میشود و می بیند که آنها به زامبی تبدیل شده اند. به کلاس بر می گردد و سعی می کند دو تا از دوستانش را از مدرسه خارج کند. «تاکاشی» به همراه بچه هایی که زنده مانده اند، سعی بر مبارزه با زامبی ها دارند...
"یوزورو اوتوناشی" پس از مرگش، در مدرسه به هوش می آید. گروهی از نوجوانان شورشی به رهبری "یوری ناکامورا"، مبارزه ای مسلحانه در مقابل دشمنی با قدرت ماورا الطبیعه که به آن "فرشته" می گویند را آغاز کرده اند...
دنیای سری بازی های ویدیویی Halo در هفت انیمیشن کوتاه از بزرگترین کارگردانان و استودیوهای انیمیشن ژاپن گسترش یافته است...
با زیرنویس چسبیده
کنجی کویسو دانش آموز نابغه ریاضی،کاری را برای تابستان خود در شهر زادگاه عشقش ناتوسکی می پذیرد.پس از رسیدن،او متوجه می شود که خانواده اش برای جشن گرفتن تولد نود سالگی مادربزرگ خانواده دور هم جمع شده اند.او باید تظاهر کند نامزد ناتوسکی است در حالیکه بر روی یک معادله ریاضی کار می کند و...
دو برادر مادرشان را به دلیل یک بیماری لاعلاج از دست می دهند. آنها با نیروی علم کیمیا، از دانشی ممنوع برای برانگیختن مادرشان استفاده می کنند. اما کار آنها با شکست رو به رو می شود و به عنوان مجازاتی برای استفاده از این گونه کیمیا، برادر بزرگتر، "ادوارد الریک" پای چپش و برادر کوچکتر، "الفونس الریک" تمام بدنش را از دست می دهد. "ادوارد" برای نجات برادرش دست راستش را قربانی می کند و می تواند روح برادرش را به یک زره کامل پیوند بزند و "ادوارد" با کمک یک دوست خانوادگی اعضای بدن فلزی، "اتومیل"، را دریافت می کند تا آنها را جایگزین اعضای از دست رفته اش کند. با این کار او سوگند یاد می کند که به دنبال "اکسیر" بگردد تا خود و برادرش را به بدن های اولشان بازگرداند، حتی اگر این بدین معنا باشد که او یک "کیمیاگر ایالت" شود، یعنی کسی که از کیمیا برای ارتش استفاده می کند.