تکه های مختلفی از زندگی یک خانواده ی نمونه ای ساکن بروکلین در دهه ی ۱۹۴۰ از دیدگاه پسر کوچک خانواده، «جو» (گرین)، روایت می شود و طی آن ها مشغله ها و علایق اعضای مختلف خانواده و بستگان «جو» از جمله برنامه های رادیویی محبوب شان مورد اشاره قرار می گیرد...
«روبرتا گلس» (آرکت)، زن بيست و هشت ساله اي است که با شوهر بي تفاوتش، «گري» (بلوم)، زندگي کسالت باري دارد. او از طريق آگهي هاي دوست يابي روزنامه ها، مي کوشد راه خلاصي براي خود پيدا کند و جذب يک سري آگهي مي شود که نويسنده شان در پي دختري به نام «سوزان» (مادونا) است...