داستان سریال حول گروهی با قدرتهای عجیب و غریب روایت میشود که همگی به طور غیرعادی به دنیا آمدهاند و به سبب تواناییهای ذاتیای که در اختیار دارند ، تحت سرپرستی شخصی به نام رجینالد هارگریوز درمیآیند. اما پس از اینکه هارگریوز به طرز مشکوکی کشته میشود ، آنها تصمیم میگیرند تا به کمک همدیگر پی به راز مرگ رییس خود ببرند و همچنین دنیا را هم نجات دهند...
چهار زن با عشق، مشاغل و خانواده شان درگیر هستند. آنها از دوستانشان حمایت می کنند و سعی می کنند یکدیگر را قضاوت نکنند زیرا که ممکن است به خاطر یک بحران هویت، یک فرصت شغلی بزرگ، افسردگی پس از زایمان و یا یک بارداری ناخواسته باشد. آنها با خوب و بد این موضوعات درگیر هستند ...
«نیکیتا» یک آدم کش حرفه ای است که تصمیم گرفته یک سازمان مخفی آمریکایی که کارش تبدیل کردن نوجوانان فقیر و بدبخت به قاتلین حرفه ای است، را متوقف سازد...
داستان زندگی یک پسر سیاه پوست ۱۳ ساله آمریکایی است که در محله بروکلین نیویورک زندگی میکند. داستان این سریال بر اساس زندگی واقعی "کریس راک" کمدین معروف آمریکایی نوشته شده است. "کریس" نوجوانی است با کلکسیونی از آرزوها و رویاها که بایستی از بردار کوچکتر خود مراقبت کند چرا که پدر و مادر او در بخش اورژانس کار میکنند.او می کوشد تا با وجود همه مشکلات دنیای خود را بسازد. در کنار او دوستان دیگری هم هستند که گاه در پیشبرد رویاهای دیوانه وار "کریس" به او کمک می کنند و گاه مزاحم پیشرفتش می شوند. داستان سریال خطی و ساده همراه با طنز ویژه سیاهان است. این سریال محصول سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ است و توانست با امتیاز ۸٫۱ به کار خود پایان دهد.
پدر و مادری که کودک خود آدام را بر اثر تصادف رانندگی از دست میدهند و با اصرار از یک متخصص علوم پزشکی میخواهند فرزندشان را در فرایندی غیرقانونی و پیچیده شبیهسازی کند و او را به همان شکل که بود به آنها بازگرداند. این اتفاق میافتد، اما آدام ویژگیها و رفتارهای عجیب و غریبی از خود بروز میدهد که با شخصیت فرزندشان بسیار متفاوت است. حتی آدام در حالتی خلسه وار خود را به جای آدمهای دیگر میبیند و از مسائل و افرادی صحبت میکند که به خاطرات گذشتههای وی مربوط میشود...
داستان سریال درباره زندگی کاری و خانوادگی دو پزشک جراح پلاستیک مشهور در میامی می باشد. این دو پزشک بعضا از لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت هستند. دکتر ""شان مکنامارا" دکتری ماهر و متخصص است که مرد خانواده است، کم حرف و تو دار و صادق است و به اصول پزشکی وفا دار است. در مقابل دکتر " کریسشن تروی" زرنگ و پول پرست است، با زنان بسیاری ارتباط دارد و چندان به اصول پزشکی و حرفه ای پای بند نیست، او حتی حاضر است به همکار خود دروغ بگوید و چهره مجرمی تحت تعقیب را در مقابل در یافت مبلغی هنگفت عوض نماید ، او با زنانی که خود و همکارش چهره یا بدن آنها را زیبا یا اصلاح کرده ، هم بستر می شود و برای خلق دوباره چنین زنان زیبایی بر خود درود می فرستتد...
با زیرنویس چسبیده
«بنجامین بری» یک متخصص تبلیغاتی و همینطور مورد علاقه خانم هاست، که برای برنده شدن در یک رقابت شرط می بنند که می تواند کاری کند یک زن در طول ۱۰ روز عاشق او شود...