داستان فیلم در مورد یک مادر مهربان است که برای دفاع از خانواده اش کمی بیش از اندازه مایه می گذارد...
یک فرد بد دهن و فحاش اشتباهی سوار یک قایق ماهی گیری می شود و در نهایت با خشم خدمه قایق روبرو می شود...
پيرمردي مرموز به نام «مريک» به «بافي»، دختر نوجوان کاليفرنيايي،مي گويد که او در واقع آخرين بازمانده ي تبار قهرمانان وامپيرکش است و حالا وظيفه ي او است که «بافي» را آموزش دهد تا براي هدف مقدس، يعني نجات دنيا از دست «خون آشام ها» آماده شود...
بالتیمور، سال ۱۹۵۴. دوران ظهور راک اندرول. «وید واکر» معروف به «بچه ننه» (دپ)، جوان بزهکاری است که به خاطر اعدام پدر و مادرش همیشه اشک از گونه هایش جاری است. «بالدوین» (میلر) که رقیب «بچه ننه» است، با او و دوستانش درگیر می شود. در اغتشاشی که به راه می افتد، «بچه ننه» مقصر شناخته می شود، در نتیجه او را به دارالتأدیب می فرستند...
: ايده ي «تس مک گيل» (گريفيث) را رئيس او، «کاترين پارکر» (ويور) به نام خود ارائه مي دهد. حالا «تس» از موقعيتي که برايش فراهم مي شود، استفاده مي کند تا وانمود کند که کار «کاترين» را به عهده دارد.
«تریسی ترنبلاد» به رؤیای خود در رسیدن به نقشی در برنامه رقص کورنی کالینز موفق شدهاست. او اکنون به عنوان یک نوجوان قهرمان، از شهرت خود استفاده کرده و دربارهٔ اعتقادات خود حرف میزند...