داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...
با زیرنویس چسبیده
آنی دختری محبوب است که به زودی ازدواج خواهد کرد. او لیلیان را از میان دوستانش به عنوان کمک خود انتخاب مب کند اما از آنجا که او دختری دوست داشتنی و محبوب بین تمام دوستانش است، دوستان او تصمیم میگیرند که هر کدام به نحوی به آنی کمک کنند که این عدم هماهنگی بین آنها، در روز عروسی مشکلات بزرگ و خنده داری به وجود می آورد …
با زیرنویس چسبیده
این فیلم متمرکز است بر تصمیم جدید جک مبنی بر انتخاب جرج به عنوان پدر خوانده آینده خانواده! جک برای اطمینان از اینکه جرج لیاقت ایت عنوان را دارد سعی می کند که از همه کارهای جرج سر در بیاورد، جاسوسی او را بکنید و در همه کارهایش دخالت کند. این تحقیقات باعث می شود تا جک کشف کند که جرج روابطی عاطفی و نه چندان عادی با اندی(جسیکا آلبا) دارد …
با زیرنویس چسبیده
جسیکا آلسون به همراه خواهرش سارا برای دیدن کنسرت کریستوفر وایلد به لس آنجلس می روند، کریستوفر خواننده بسیار خوبی است و همه برای دیدن او به لس آنجلس آمده اند. در حالی که سارا آرزوی دوست شدن با کریستوفر را دارد، جسیکا توجهی به او ندارد و تنها به اصرار خواهرش به این کنسرت آمده اما به طور اتفاقی با کریستوفر برخورد می کند و رفته رفته به هم علاقه مند می شوند. جسیکا بعد از برگشت از لس آنجلس در تلویزیون ملی مشاهده می کند که کریستوفر که فردی مشهور است به خاطر زیر سوال نرفتن خود بخاطر ارتباط با فردی معمولی دوستی خود را با او انکار کرده و ادعا بر این دارد که هرگز با او ملاقاتی نداشته...
داستان زندگی یک پسر سیاه پوست ۱۳ ساله آمریکایی است که در محله بروکلین نیویورک زندگی میکند. داستان این سریال بر اساس زندگی واقعی "کریس راک" کمدین معروف آمریکایی نوشته شده است. "کریس" نوجوانی است با کلکسیونی از آرزوها و رویاها که بایستی از بردار کوچکتر خود مراقبت کند چرا که پدر و مادر او در بخش اورژانس کار میکنند.او می کوشد تا با وجود همه مشکلات دنیای خود را بسازد. در کنار او دوستان دیگری هم هستند که گاه در پیشبرد رویاهای دیوانه وار "کریس" به او کمک می کنند و گاه مزاحم پیشرفتش می شوند. داستان سریال خطی و ساده همراه با طنز ویژه سیاهان است. این سریال محصول سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ است و توانست با امتیاز ۸٫۱ به کار خود پایان دهد.
داستان این سریال درباره کارمندان یک شعبه از شرکت فروش کاغذ "داندر میفلین"، و تلاش آن ها برای روی پا نگه داشتن شعبه، و همچنین اتفاقات روزمره زندگی آن هاست...
کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...
با زیرنویس چسبیده
«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» معروف است، شوخی ناجوری می کند، و خیلی زود معلوم می شود که قربانی این شوخی «فولر» قاتلی روانی است...
اون (لری دیوید) همه چی داره:یه زن دوست داشتنی،دوستای خوب،موفقیت کامل، خونه عالی...چه چیزی میتونه توی زندگی لری اشتباه پیش بره ؟...