با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«خبرچین» درباره یک جنایتکار اصلاح شده و سرباز عملیات ویژه سابق به نام پیت کوسلو است که به عنوان یک مامور مخفی برای مدیران کلاهبردار پلیس اف بی آی کار می کند و باید به مافیای لهستانی تجارت مواد مخدر در نیویورک نفوذ کند. به این ترتیب، پیت در یک قدمی آزادی خود باید به جایی برگردد که قبلا برای ترک آن بسیار سخت تلاش کرده است و آن، زندان بیل هیل است. ماموریت پیت در این زندان، هنگامی که یکی از معاملات مواد مخدر با مشکل مواجه می شود و او در معرض شناسایی قرار می گیرد و...
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
وقتی پسر یک قاضی موفق توسط دو پلیس کشته میشود و سیستم قضایی آن ها را آزاد میکند کاراگاهی کارکشته مدارکی محکوم کننده علیه دو افسر پیدا میکند قاضی با پدری دیگر که فرزند خود را از دست داده است تیمی تشکیل میدهند تا قانون را در دستان خود بگیرند...
با زیرنویس چسبیده
دو خواهر مجبورند برای نجات برادرشان به یک بانک دستبرد بزنند، اما از شانس بدشان بانکی که انتخاب کرده اند یک بانک معمولی نیست...
در آینده ای نزدیک پارکی فوق پیشرفته شبیه غرب وحشی طراحی شده است که ربات های انسان مانندی بنام "میزبان" در آن وجود دارد. این ربات ها همگی از قبل برای اهداف مشخصی برنامه ریزی شده اند. افراد ثروتمند که در این پارک با نام "مهمان" شناخته می شوند در ازای پرداخت پول میتوانند از امکانات و ربات های این پارک بازدید و استفاده کنند. همه چیز سالها طبق برنامه پیش می رود و سرمایه گذاران این پارک تسلط کامل بر روی ربات ها دارند تا اینکه یک روز به دلیل نقص فنی در سیستم کنترل، ربات ها متوجه ماهیت واقعی خود شده و کم کم دست به شورش علیه سازندگان خود می زنند...
با زیرنویس چسبیده
مایک (پیرس برازنان) تاجری موفق است که هرچیز در زندگی اش میخواسته را دارد. او مالک یک شرکت آی تی می باشد. زمانی که مایک با نزدیک ترین مشاورش دچار مشکل می شود، او و خانواده اش از طریق تمام جنبههای تکنولوژیک مورد حمله قرار میگیرند...
با زیرنویس چسبیده
فيلم در سال 2006 جریان دارد، زماني که يوتيوب تازه کار خود را آغاز کرده بود و فيلم های بزرگسالان نيز در اينترنت به راحتی قابل دسترسی نبودند. داستان در مورد چند جوان است که در آن زمان وارد عرصه ساخت ويديو های اينترنتی و درآمدزا شدند...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...