یک مجری تولزیونی موفق بنام «روسکو جنکینز» ( مارتین لارنس ) لس آنجلس را ترک می کند تا به خانواده اش در شهر مادری اش بپیوندد...
ماجراهای سریال حول شخصیت دکتر ادیسن مانتگامری با بازی کیت والش میگذرد. داستان از آنجایی آغاز میشود که شخصیت اصلی سریال یعنی دکتر مانتگامری که یکی از بهترین جراحانِ کودک است، بعد از اتفاقاتی که برایش می افتد و برای تغییر در زندگیش تصمیم میگیرد که از سیاتل به لس آنجلس نقل مکان کند و در درمانگاه خصوصی که توسط چند تن از بهترین دوستانش اداره میشود مشغول به کار شود و در لس آنجلس زندگی جدیدی را شروع کند. این سریال از مجموعه آناتومی گری منشعب شده است .
با زیرنویس چسبیده
مولی و کارل زوج جوان و خوشبختی هستند که بتازگی با هم ازدواج کرده اند و پس از ماه عسل به خانه شان باز می گردند. کارل پس از بازگشت بلافاصله متوجه می شود یکی از دوستان صمیمی اش به اسم رندی دوپری اخیراً شغل، خانه و اتومبیل اش را از دست داده است. کارل بدون اینکه با مولی مشورت کند به رندی پیشنهاد می دهد که موقتاً در خانه آنها اقامت کند...
داستان این سریال درباره کارمندان یک شعبه از شرکت فروش کاغذ "داندر میفلین"، و تلاش آن ها برای روی پا نگه داشتن شعبه، و همچنین اتفاقات روزمره زندگی آن هاست...
این سریال درباره یک ستاره جوان هالیوودی است که همراه خود 2 دوست دوران کودکی و برادر بازیگر خود را دارد.این بازیگر و اطرافیانش بالا و پایین های هالیوود را میچشن و راه خود را از میان باز میکنند ولی هیچگاه دست از تفریح بر نمیدارند. در سریال زندگی و روابط واقعی کسانی که در هالیوود زندگی میکنند نمایش داده شده است
دو مرد که از کار بی کار شده اند باید در خانه بمانند و از بچه هایشان مراقبت کنند تا زمانی که کاری پیدا کنند ولی آنها تصمیم می گیرند که یک محل برای نگه داری بچه ها باز کنند...
اين سريال داستان گروه زبده و كاركشته "بررسي صحنه جنايت" اداره پليس ميباشد كه با توانايي و تجربه افراد خود ، با كمترين شواهد و سر نخ هاي موجود ، پرده از رازهاي مخوف هر پرونده برميدارند...
این سریال درباره سه خواهر است که دارای نیروهال جادویی هستن و با استفاده از نیروهای فوق العاده خود به جنگ با نیروهای شیطانی و پلیدی می پردازند...
داگ هفرمن زندگی خوبی دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامههای تلویزیونی رو تماشا میکند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...
داستان سریال تلویزیونی «بوفی خونآشام قاتل» سرگذشت «بوفی سامرز» (Buffy Summers) یک زن جوان و آخرین بازمانده از نسل خونآشامهایی است که به «خونآشامهای قاتل» یا به اختصار «قاتل» مشهورند. در داستان، «قاتلین» برای نبرد با «خونآشامها»، «دیوها» و دیگر نیروهای تاریکی فراخوانده میشوند. همانند قاتلین پیشین، «بوفی» از سوی یک «ناظر» (Watcher) پشتیبانی میشود. «ناظر»، بوفی را راهنمایی میکند، به او آموزشهای لازم را فرا میدهد و او را برای مقابله با دشمنانش آماده میکند. «بوفی» بر خلاف اجداد پیشین خود را در احاطه حلقهای از دوستان وفادار که با عنوان «دسته اسکوبی» (Scooby Gang) شناخته میشوند، میبیند...