با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان این سریال دربارهی گروهی از شکارچیان نازیها است که در اواخر دههی هفتاد میلادی در شهر نیویورک زندگی میکنند و…
"لوک کیج" که در محله هارلم نیویورک بزرگ شده و به علت عضویت در باند تبهکاری Rivals بیشتر دوران نوجوانیش را در راه ورود به دارالتادیب و خروج از آن گذرانده است,پس از آنکه از تاثیرات منفی عملکردش بر زندگی اطرافیانش آگاه می شود سعی می کند با حفظ رابطه نزدیک با دوستان خلافکارش زندگی جدیدی را آغاز نماید.اما یکی از دوستان سابقش که Luke را مسئول شکست در زندگی عشقیش می داند با قرار دادن مواد مخدر در آپارتمانش و تماس با پلیس او را روانه زندان می کند.اما تیره روزی های او در زندان پایان نمی یابد بنابراین او برای بهبود شرایطش در دوران حبس در ازای امتیازاتی می پذیرد که به صورت داوطلبانه در آزمایشاتی که هدف آن ایجاد نسل جدیدی از ابرسربازها می باشد شرکت نماید و...
یک افسر پلیس که به تازگی بازنشسته شده تمام تلاش خود را میکند تا وقت بیشتری را نسبت به قبل با خانواده اش سپری کند، اما پس از گذشت مدتی متوجه میشود چالش هایی که در خانه سراغش می آیند بیشتر از چالش هایست که سر کار و در خیابان با آنها دست و پنجه نرم میکرد...
دو دوست بدشانس که تجربه ای تلخ را پشت سر گذاشته اند تصمیم میگیرند با هم یک رستوران رویایی را در نیویورک افتتاح کنند. اما یکی از آشپزها با قانون و چند تن از ارازل و اوباش به مشکل برخورده است و...
داستان سریال درمورد مردی 200 ساله است که در سردخانهی نیویورک کار میکند و در تلاش است تا برای خلاصی از نفرین جاودانگی و ابدیت خود راه حلی پیدا کند...
داستان سریال از اولین روزهایی که کارآگاه گوردن به ادارهی پلیس شهر گاتهام میپوندد شروع میشود و افسر ارشد کلانتری گاتهام یعنی سارا ایسن طی اتفاقاتی کارآگاه جیمز گوردن و هروی بولاک را استخدام میکند و این سه تن قرار است بر روی اسرار آمیز ترین پروندهی حل نشدهی شهر گاتهام یعنی پروندهی قتل توماس و مارتا وین (پدر و مادر بتمن) تحقیقاتشان را آغاز کنند. در این تحقیقات جیمز گوردن بروس وین را ملاقات میکند. بروس فرزند توماس که کشته شده است هست و برای انتقام گرفتن از قاتلین پدر و مادرش از راهی که خودش میخواهد وارد می شود و این شروع افسانه ای به نام شوالیه ی تاریکی (بتمن) می شود.
داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)