بچه گربه ای بی خانمان به نام "اولیور" که در خیابانهای نیویورک سرگردان است به گروهی از سگهای بی خانمان که از دیگران دزدی می کنند می پیوندد.در این دنیای تبهکارانه او با دختری ثروتمند به نام "جنی" آشنا می شود و زندگی اش برای همیشه تغییر می کند...
با زیرنویس چسبیده
ولگرد خياباني، «بيلي ري والنتاين» (مورفي) و جوان مرفه، «لوييس وينتورپ سوم» (ايکرويد) مجبور مي شوند موقعيت هاي شان را در زندگي «تاخت» بزنند تا نتيجه ي شرط بندي دو برادر ثروتمند - «مورتيمر» (آميچي) و «راندولف دوک (بلامي) - روشن شود...
"لو" یک گنگستر خرده پا است که به دختری جوان به نام "سالی" آشنا می شود.همسر "سالی" با مواد مخدری که از مافیا دزدیده است پیدایش می شود.او مواد را به "لو" می دهد تا آنها را به فروش برساند اما قبل از بدست آوردن پول آنها کشته می شود.مدتی بعد صاحب مواد مخدر پیدا شده و تهدید می کند اگر آنها بازگردانده نشوند "سالی" را خواهد کشت...
کانون توجه فیلم بر روی گربهای انسان نماست که شخصیت اسکیپ هینانت او را فریتز صدا میکند. اتفاقات فیلم در شهر نیو یورک است و زمان دهه ۱۹۶۰ را به صحنه کشیدهاست. فریتز در خلال فیلم همواره دنبال یک زندگی مملو از خوشی و شادی است، او بی درنگ در پی افزایش آگاهیها سیاسی و اجتماعیهای خود میباشد و...
در محله ای فقیرنشین از نیویورک،"سول نزرمن" وام دهنده ای تنها است که بازمانده اردوگاه "آشوویتس" نازیها بوده و هیچ احساساتی ندارد. او خانواده و دوستانش را در جنگ و ایمانش به خدا و اعتقادش به انسانیت را از دست داده است.او هیچ اهمیتی به پول نمی دهد اما با خاطرات اسارتش از اردوگاه دست و پنجه نرم می کند...