با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
کریستین (بن افلک) یک نابغه ریاضی است که به عنوان یک حسابدار مشغول به کار است ولی این تمام ماجرا نیست زیرا او زندگی دومی هم دارد و آن قبول کارهای کثیفی است که شرکت های منعدد بر عهده او می گذارند، از فرار از مالیات گرفته تا پولشویی و اختلاس. او به تازگی پیشنهاد خوبی دریافت کرده تا بررسی کند که چرا بین حساب های مالی یک شرکت، اختلاف بسیاری وجود دارد. در ادامه هم چنین پای یک مامور به ماجرا باز می شود که کارش رسیدگی به جرایم اقتصادی است...
داستان این سریال که بر اساس سری فیلم های "اسلحهی مرگبار" ساخته شده در مورد مارتین ریگز یک افسر سابق نیروی دریایی است که پس از مرگ همسر و فرزندش، برای شروع یک زندگی جدید به لس آنجلس نقل مکان کرده و در ادارهی پلیس آنجا مشغول به کار می شود. همکار او مورتاگ، یک کارآگاه است که بتازگی دچار یک حملهی قلبی تقریباً مرگبار شده و به همین دلیل باید از استرس و هیجان دوری کند و...
داستان سریال بر زندگی گروهی از ورزشکاران حرفه ای ورزش فوتبال و روابط شخصی-اجتماعی و چالش های در اوج ماندن در این شغل متمرکز شده است. در این میان اسپنسر استراسمور (دواین جانسون) که در گذشته از چهره های مطرح و شناخته شده این رشته بوده است در تلاش است با استفاده از روابط گذشته خود و با نزدیک شدن به ستاره های کنونی فوتبال برای خود شغل جدیدی دست و پا کند.
داستان سریال درباره تاجر ماجراجویی به نام James St. Patrick ملقب به "Ghost" است که زندگی دوگانه ای را تجربه می کند. تصویر نخست و ظاهری زندگی او چهره تاجر موفق و جاه طلبی است که علاوه بر همسری زیبا و خانه ای مجلل مالک یکی ازپررفت و آمدترین و موفق ترین کلوپهای شبانه نیویورک به نام TRUTH می باشد که با تلاش فراوان در صدد است در زمینه کاریش امپراطوری بناکرده و آن را تبدیل به یکی از پانصد کسب و کار برتر کشور بکندولی این همه ماجرا نیست و در پشت چهره TRUTH حقیقت زشت دیگری وجود دارد وآن اینکه "Ghost" از پوشش این نجارت قانونی برای توزیع مواد مخدر استفاده می کند و از مهمترین اعضای یکی از پرسودترین و قدرتمندترین شبکه های توزیع مواد مخدر می باشد اما چالش واقعی ماجرا هنگامی آغاز می شود که او بنا به دلایلی تصمیم به خروج از تجارت مواد مخدر می گیرد اما انجام این کار امر آسانی نیست و به زودی خانواده و کلوپ شبانه اش از سوی منبعی ناشناخته در معرض تهدیدهای جدی قرار می گیرند.
داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)
Banshee داستان لوکاس هود، یک دزد حرفه ای رو روایت میکنه که موفق میشه خودش رو بجای کلانتر جدید اما به قتل رسیده ی شهر بانشی در ایالت پنسیلوانیا جا بزنه و هویتش رو مخفی نگه داره. اون تغییراتی در قانون ایجاد میکنه که بتونه همچنان به کارهای خلافش ادامه بده . اما اگر هویت اصلی لوکاس هود فاش بشه چه اتفاقی میفته ؟ یا اگر کارهایی که قبلا کرده، اینبار در بانشی گریبانگیرش بشه…
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …