دلیا بالمر پرستار یک مرکز روانکاوی، با سوینی که به قتل نامزد سابقش اعتراف کرده است ملاقات میکند. سوینی به دلیا حمله میکند و قبل از اینکه دستگیر شود، فرار میکند. هفت سال بعد دلیا زندگیاش را دوباره میسازد اما دوباره با سوینی روبهرو شود...
اين سريال به بررسي زندگي يك گروه ويژه مي پردازد كه با عوامل ماور الطبيعه و مهاجمان نا شناخته به مبارزه مي پردازند تا انسان هاي معمولي از گزند تجاوز هاي آنان در امان بمانند.
«ویکتور فرانکنستاین» (برانا) تحت تأثیر تجربه های استادش، «والد من» (کلیز)، دچار وسوسه ی چیرگی بر مرگ می شود. وقتی ولگردی (دنیرو) «والدمن» را می کشد و به دار آویخته می شود، «ویکتور» مغز «والدمن» را در سر جنایتکار قرار می دهد و موفق می شود او را به زندگی بازگرداند…