داستان سریال ریچر درباره سرباز کهنه کاری به نام جک ریچر است که به اشتباه متهم به قتل شده و برای مدتی زندانی است و هم اکنون پلیس به کمک او نیاز دارد...
داستان کاپیتان چارلز بون، که پس از مرگ همسرش در دریا، سه فرزند خود را به خانه اجدادی خود در شهر کوچک و به ظاهر آرام در حاشیه ی ماین منتقل می کند.
داستان درباره مامور فدرال آدری پارکر هست ، با گذشته ای مبهم که برای ماموریتی به شهری در حاشیه بندر به اسم Haven فرستاده میشه و بعد از حل ماموریت به دلایلی اونجا موندگار میشه . نکته جالب این هست که در اون شهر اتفاقات مرموزی رخ میده و بعضی از مردم هم نیروهای عجیبی دارن و ...
داستان ۵ جوان که به تازگی وارد اداره پلیس میشن و قدیمی ها فعلا باهاشون خوب نیستن و هر کدوم وارد یه بخش میشن یکی ارادی ، یکی گشت و … .داستان هر قسمت هم تقریبا از چند تا داستان تشکیل شده هم تو خیابون هم تو اداره و آخرش یه جورایی هر داستان تموم میشه و شخصیت ها داستان هاشون یا بهم میرسه یا نه …
داستان سریال در مورد یک واحد از نخبگان پلیس کانادا است که مانند گروه ضربت عمل میکنند.آنها معمولا مسئولیت رسیدگی به مسائلی چون گروگان گیری،بمب گذاری و دستگیری افراد مسلح و خطرناک را به عهده میگیرند.این گروه مجهز به وسایلی با تکنولوژی بالا میباشند.روش کار آنها نیز به این صورت است که ابتدا با فرد خلافکار مذاکره میکنند و در صورت عدم پاسخگویی این روش دست به اقدام عملی میزنند…
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...
فیلم در مورد یک پسر نوجوان است که زندگی اش با پرستار دوران کودکی اش و همینطور شوهر او و دخترشان در هم آمیخته است...
فیلم دو داستان مجزا را روایت می کند که در آخر به هم مربوط می شوند اولی داستان یک معلم موسیقی که به بیماری قلبی مبتلا است و دومی داستان یک وکیل و همسرش که در آستانه جدا شدن از یکدیگر هستند...
داستان سریال در مورد یک تیم از محققان علمی متعلق به یک گروه علمی هستند که بر روی پدیده های ماوراء الطبیعه تحقیق میکنند.