با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«فرانک هاريگن» (ايست وود)، مأمور مخفي کهنه کار آمريکايي، در حال تحقيق در باب تهديد احتمالي به جان رئيس جمهور امريکاست و خيلي زود مردي به نام «بوت» (مالکوويچ) با «هاريگن» تماس مي گيرد و مي گويد که خيال دارد رئيس جمهور را بکشد...
با زیرنویس چسبیده
سيزدهم اکتبر سال 1972. هواپيماي حامل يک گروه راگبي که از اوروگوئه به شيلي مي رود، بر اثر آب و هواي بد و توفاني در دامنه ي کوه هاي آند سقوط مي کند. تعدادي از مسافران و سرنشينان هواپيما کشته مي شوند ولي عده زيادي نيز زنده مي مانند...
جان برلین، کارآگاه قتل سابق لس آنجلس، یک پرونده قتل چندگانه در سن دیگو را بررسی می کند. تنها شاهد یک دختر نابینا است که بلافاصله جذب او می شود....
کاليفرنيا، سال 1930. در اوج بحران اقتصادي امريکا، دو کارگر کشاورزي دوره گرد به نام هاي «لني» (مالکوويچ) که مردي است غول پيکر و کند ذهن، و رفيق تيز و حاضر جوابش، «جرج» (سينيسي)، در شهري جديد در يک مزرعه ي دامپروري کاري پيدا مي کنند. اما «کرلي» (سيماسکو)، پسر صاحب مزرعه از همان نگاه اول از آن دو بدش مي آيد و مدام دنبال بهانه مي گردد تا با «لني» دعوا راه بيندازد.
"کلینمن" دفترداری کوچک و بی اهمیت،شبی توسط همسایه هایش که کمک او برای ردیابی قاتلی که مردم را در شهر به قتل می رساند می خواهند از خواب بیدار می شود.اما وقتی او لباسهایش را می پوشد همسایه هایش ناپدید می شوند و...
با زیرنویس چسبیده
هنرمندان آمریکایی، "پورت" و "کیت" به آفریقا سفر می کنند تا با تجربه های جدیدی روبرو شوند و رابطه متزلزل خود را بهبود بخشند. اما سفر به مناطق دور دست موجب می شود بیشتر با مشکل مواجه شوند...
با زیرنویس چسبیده
«مارکيز دو مرتوي» (کلوز) و «ويکونت دو و المونت» (مالکوويچ)، اشراف زاده هايي که سابقا دل باخته ي يک ديگر بودند، اينک اوقات شان را صرف نقشه هاي اغواگرانه و تلافي جويانه مي کنند...
با دوبله فارسی
یک پسر بچه انگلیسی بنام «جیمز گراهام» (کریستین بیل) که در دوران جنگ جهانی دوم به همراه خانواده اش در شانگ های زندگی می کرده، توسط ژاپنی ها به اسارت گرفته شده است...
"ویلی لومن" دچار بحران شده است. او در آستانه از دست دادن شغلش می باشد، نمی تواند قبضهایش را پرداخت کند و پسرانش "بیف" و "هپی" به او احترام نمی گذراند. "ویلی" کاملاً متوجه می شود زندگی اش به پوچی رسیده، پس به دنبال راه چاره ای برای درست کردن اوضاع می باشد...
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهاي سرخ به پنوم پن، «سيدني شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمريکايي، و ديگر روزنامه نگاران خارجي به يک اردوگاه جنگي منتقل مي شوند و شاهد اعدام عده اي از اسيران هستند. پس از آن که «ديت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سيدني» خمرهاي سرخ را متقاعد مي کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، اين عده به سفارت فرانسه پناه مي برند.