آریزونا، سال ۱۸۷۰٫ «لینک» (برانسن) و «گاچ» (دلون) به قطاری دستبرد می زنند، ولی «گاچ» خیانت می کند و با پول ها می گریزد. «گاچ» همچنین شمشیر زرکوبی را که هدیه ی امپراتور ژاپن به رئیس جمهورامریکا بوده، دزدیده و حالا یک سامورایی به نام «کورودا» (میفونه) با «لینک» هم راه می شود تا «گاچ» را پیدا کنند…
همسر دو "سم بورتون"، "ندی"، یک زن سرخ پوست (از نژاد هندی) است. در نتیجه فرزند آنها، "پیسر" دو رگه می شود و مبارزه نژادی بین سرخ پوست ها و سفید پوست ها در خانواده بورتون شروع می شود. "سم" و "ندی" در این بین کشته می شوند. "پیسر" سمت سرخ پوست ها را می گیرد و برادر ناتنی اش "کلینت" سمت سفید پوستان را می گیرد...
یک هیولای ماقبل تاریخی در اعماق جنگل های آمازون پیدا می شود. گروهی از دانشمندان، برای انجام تحقیقاتشان بر روی این جانور، سعی در گرفتن او دارند...
« دليله » ( لامار ) مىكوشد تا دل قهرمان شكستناپذير ، « شمشون » ( ماتيور ) را به دست آورد . اما پس از اين كه از « شمشون » ، بىمهرى مىبيند با دشمنانش هم دست مىشود و به لطف اغوا ، راز قدرت افسانهاى او را در مىيابد .
در كى لارگوى فلوريدا چند تبهكار به سركردگى « جانى روكو » ( رابينسن ) ، صاحب يك هتل ( باريمور ) ، عروس بيوه ى او ( باكال ) ، و يك افسر قديمى ارتش ( بوگارت ) را به گروگان مى گيرند...