پروفسور بدجنسی ، پدر آماندا را که دستگاه عظیمی را طراحی کرده است می دزدد تا به وسیله آن دستگاه بر جهان حکومت کند.توسان ، لودویدود ، راسپوتین تلاش می کنند تا پدر آماندا رانجات دهند.
دن چند سالی هست که همسر خود را از دست داده است . وی از همسر خود نیز دارای 3 دختر هست که به انها عشق می ورزد . در جشن شکرانه سالیانه دن به همراه 3 دخترش به شمال سفر می کنند تا در کنار بقیه خانواده دن این سنت را بجا بیاورند در این بین وی با یک خانم باهوش به نام ماری اشنا می شود و بین انها رابطه ی صمیمانه ای شکل می گیرد اما دن متوجه می شود که ماری در واقع نامزد برادرش است و...