«رونال» بر خلاف دیگر مردان دهکده اش یک بربر جوان لاغر اندام و بدون شهرت است. اما زمانی که یک لرد خبیث به دهکده آنها حمله کرده و تمام بربر ها بجز رونال را به بردگی می برد، رونال مجبور می شود برای نجات مردم دهکده اش به همراه چند تن دیگر دست به کار شود و ...
دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل اُرساند، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، کوپنهاگن دانمارک و اداره ی تجسس جرائم مالمو از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد ساگا نورن و از دانمارک مارتین راد روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...
یک کارگردان و فیلمنامه نویس یک فیلم نامه را می نویسد و در این میان مرز بین داستان و واقعیت را محو می کند...