داستان سریال از یک صبح عجیب نیویورکی آغاز می شود جایی که Ilana در تماس تصویری با Abbi به او خبر می دهد که خواننده موردعلاقه اش Lil Wayne به طورناگهانی تصمیم به اجرای کنسرتی در شهر گرفته است و آنها باید در این اجرا حضورپیدا کنند. پیشنهادی که با مخالفت اولیه Abbi مواجه می شود چراکه هردوی آنها با وضعیت مالی دشواری مواجه هستند اما این پایان ماجرا نیست چرا که به زودی Ilana با ایده های جدیدی برای بدست آوردن پول کنسرت به سراغ Abbi می رود و آنها کارخود را آغاز می کنندولی از آنجا که روش های خلاقانه آنها از قبیل فروش وسایل دزدیده شده از محل کار, دادن رزومه کاری جعلی و نواختن موسیقی درکنار خیابان چندان موفقیت آمیز پیش نمی رود آنها در اقدامی انتحاری برای کسب پول مورد نیازشان تصمیم می گیرند تاپیشنهاد کاری نسبتا بی شرمانه ای را بپذیرند...Broad City داستان زندگی دو زن جوان است که در هر اپیزود اتفاقات مختلفی برای آنها رخ می دهد و تلاش آنها برای به دست آوردن چیزهایی که می خواهند آنها را در موقعیت های دشوار و پردردسری قرار می دهد...
با زیرنویس چسبیده
در منهتن، پیکی که با دوچرخه خود بسته ها و نامه ها را حمل می کند، بسته ای را جا به جا می کند که باعث جلب توجه یک افسر پلیس فاسد می شود و این پلیس دوچرخه سوار را دور تا دور شهر دنبال می کند...
داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز می باشد که یک نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته است. همچنین وضع مالی خوبی ندارد و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد دارد و الکلی هم هست. در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز وی را ترک کرده و همه وسایل خانه را با خودش می برد و برای ایمز تنها کتاب ها و لپ تاپش باقی می ماند. ایمز که عاشق کتابهای پلیسی است در یک سایت شروع می کند رزومه کاری خودش را به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسد و این تازه شروع اتفاقات است. حالا مردم به او زنگ می زنند و مشکلات خود را با وی در میان می گذارند ...
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پليسي جوان به نام «بيلي کاستيگان» (دي کاپريو) مأموريت مي يابد تا در محفل خلافکاري تنگ و به شدت مراقبت شده ي «فرانک کاستلو» (نيکلسن) نفوذ کند. از طرف ديگر، «کالين سالي ون» (ديمن) به مأموريت از طرف «کاستلو» موفق مي شود در دستگاه پليس نفوذ کند...