پزشکان و پرستاران در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان نیواورلئان با درمان بیماران در طول طوفان کاترینا که این مرکز به مدت 5 روز بدون برق است، مبارزه می کنند.
در سال 1989، ویروس ابولا در میمونی در آزمایشگاهی تحقیقاتی مشاهده میشود و هیچ درمانی نیز برای آن وجود ندارد. دانشمندان زندگی خود را برای جلوگیری از شیوع این بیماری که یکی از کشندهترین ویروسها است به خطر میاندازند...
یک وکیل جوان که پدرش سابقاً رئیس جمهور آمریکا بوده است، مورد تهدید قرار میگیرد تا مدیریت سازمانی به نام CIU را عهده دار شود. او و تیمش در این سازمان وظیفه دارند تا پرونده هایی را مورد بررسی قرار دهند که در آن افراد به طور اشتباهی محکوم شده اند...
ساکنین سفینه ی ” روکینانت ” یک کشتی متروکه را می یابند که رازی در آن نهفته است که شاید باعث انقراض نسل انسان ها شود...
سریالی درباره یک مامور ویژه بازنشسته به نام " فرانک مارتین " که در حال حاضر انتقال های بدون سوال انجام می دهد.
با زیرنویس چسبیده
نویسنده جوان با ورود دین روحیه آزاد و دخترش ماریلو متزلزل شد. هنگام مسافرت در سراسر کشور ، با ترکیبی از مردم روبرو می شوند که...
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما …
داستان سه همخونه و هم اتاقی؛ « ایدین - خون آشام » ، « جاش - گرگنما » ، و « سالی - روح » رو روایت میکنه که میخوان با مشکلات خود، و با نفرین و یا تقدیری که دچارشون شدن مبارزه کنن و یک انسان معمولی بشن. درهمین زمان؛ رئیس انجمن خون آشام ها شخصی به نام "مادر" که در دو سه قرن پیش حضور داشت، دوباره به شهر برمیگرده و میخواد کنترل شهر رو به دست بگیره. در همون قرون های پیش؛ دختر "مادر" که اسمش "سورن" هست علاقه شدیدی به "ایدین" داره که دوباره بعد از گذشت قرن ها این علاقه شعله ور میشه و یکی از شخصیت های اون قرن؛ که "سورن" با اون فرد به شوهرش؛ یعنی "ایدین" خیانت کرد کسی نیست به اسم "هنری" ... که این شخصیت دوباره به سریال برمیگرده. اوج داستان رو زمانی میشه دونست که سه شخصیت اصلی سریال، به عنوان راوی در بعضی از قسمت ها صحبت میکنن و میلشون به سمت خوبی و بدی رو بازگو میکنن. و همینطور برای مبارزه با اون میل درونیشون حاضرن همه کاری بکنن. و بیشتر اوقات مثل همه ی ما؛ میل بدی و اون غریزه پیروز از میدون بیرون میاد. که هیجان اصلی سریال به همینجا برمیگرده که نمیشه حدس زد چه اتفاقی قراره بیافته.
«نیکیتا» یک آدم کش حرفه ای است که تصمیم گرفته یک سازمان مخفی آمریکایی که کارش تبدیل کردن نوجوانان فقیر و بدبخت به قاتلین حرفه ای است، را متوقف سازد...
سريال در مورد دو مأمور سرويس مخفي آمريكا "مايكا برينگ" و "پيتر لاتيمر" است كه براي انجام مأموريت به انبار شماره 13 كه محلي مخفي و دور افتاده و متعلق به دولت براي نگهداري از اشياء غيرطبيعي با خاصيت مامورائي است اعزام ميشوند. آن ها وظيفه دارند كه اشياء گمشده را برگردانند و اشيائي كه هنوز كشف نشده است را پيدا كنند و به انبار شماره 13 منتقل كنند.