داستان سریال در مورد زندگی یک گوینده خبر هست که مجبور به تغییر تیم کاری خود و همکاری با افراد و همکاران جدیدی میشود که در این بین اتفاقات زیادی برای او میافتد...
سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.
مرد جوانی خودش را جای یک مرده جا میزند و خود را درگیر در جهان زیرزمینی از قدرت ، خشونت ، و فرصت می کند كه در آن مردان در پشت درهای بسته بر روی زندگی مردان دیگر قمار می کنند…
داستان فیلم درباره مرد خودنمایی است که در جریان چتربازی با هواپیما گم شده و همه فکر می کنند مرده است و زمانیکه دخترش به خانه می آید تا ترتیب مراسم را بدهد می بیند که همسر فعلی او و پنج همسر سابقش بر سر مراسم و اینکه او کدامیک را بیشتر دوست داشته با هم نزاع دارند و این در حالیست که اصلاً ممکن است او نمرده باشد...
داستان در مورد زندگی روزانه پرستار "جکی" در محیط کار و خانواده اش می باشد که اتفاقات جالبی همراه است. در این سریال بر شخصیت پردازی نقش اول سریال که همان پرستار" جکی "است تاکید شده و از او یک شخصیت جذاب ساخته است که شما را با خودش به قسمت های بعدی سریال می برد.
با زیرنویس چسبیده
این فیلم اتفاقاتی که در پرواز 93 رخ داد را به تصویر می کشد، یکی از هواپیماهایی که در 11 سپتامبر دزدیده شد و در نزدیکی بخش شانکسویل سقوط کرد…
یک معلم دبیرستان که عادت به استفاده از مواد مخدر دارد، بعد از اینکه یکی از دانش آموزانش به راز او پی می برد، رابطه ای دور از انتظار را با او شکل می دهد.
"تامی گاوین" با ترس از شغل خود به عنوان آتش نشان و دیدن همسر سابق خود با مردان دیگر دستو پنجه نرم می کند.
سریال قانون و نظم : واحد قربانیان ویژه نام یک سریال پرطرفدار در امریکاست این سریال برگرفته از سریال اصلی قانون و نظم است که بیست سال پیش پخش ان اغاز شد خالق سری مجموعه های قانون و نظم دیک ولف است و سریال مربوطه به ماجراهای اداره پلیس و دادستانی شهر نیویورک میباشد….
با زیرنویس چسبیده
«اميلي برادفورد» (پالترو)، همسر تاجر موفقي به نام «استيون تيلر» (داگلاس)، با هنرمندي به نام «ديويد شاه» (مورتنسن) رابطه برقرار کرده است. «استيون» که از رابطه ي آن دو آگاه است درباره ي گذشته ي «ديويد» تحقيق و از آپارتمان او پنهاني ديدن مي کند و به «ديويد» مي گويد از سابقه ي خلافکاري اش مطلع است، و سپس به او پيشنهاد مي کند در مقابل پانصد هزار دلار «اميلي» را بکشد...