با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در زمان عصر یخبندان یک ببر دندان شمشیری، یک تنبل، و یک ماموت پشمالو، یک بچه آدمیزاد را پیدا می کنند و تصمیم میگیرند او را به خانوادهاش بازگردانند.
با زیرنویس چسبیده
سال 1895. «الکساندر» (پيرس)، دانشمند، استاد دانشگاه و مخترعي نيويورکي است که به سفر زمان اعتقاد دارد. مرگ نامنتظر و ناغافل نامزدش، او را ترغيب مي کند ماشين زماني بسازد که اميدوار است به کمک آن گذشته را تغيير دهد. اما وقتي نمي تواند در گذشته تغييري به وجود آورد، خود را هشتصد هزار سال به آينده پرتاب مي کند...
با زیرنویس چسبیده
مردي با قطار وارد هلسينکي مي شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش مي زنند و هر چه دارد مي دزدند. او را به بيمارستان مي برند و در آن جا او را مرده اعلام مي کنند. کمي بعد مرد به خود مي آيد و به راه مي افتد، اما تمامي خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند ...
با زیرنویس چسبیده
«تولا» (واردالوس) زن يوناني / امريکايي سي و چند ساله، در رستوران يوناني پدر و مادرش در شيکاگو کار مي کند و هنوز مجرد است. تا اين که با مرد ظاهرا بي عيب و نقصي به نام «ايان ميلر» (کوربت) آشنا مي شود که معلم مدرسه است. اين دو خيلي زود دل باخته ي يک ديگر مي شوند. اما دو مشکل وجود دارد: «ايان» اولا يوناني نيست و ثانيا گياهخوار است و اين هر دو مورد، خانواده ي «تولا» را به وحشت مي اندازد.
با زیرنویس چسبیده
یک خانواده یهودی مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ جهانی اول، اقدام به مهاجرت از آلمان می کنند. آنها به کنیا می روند تا یک مزرعه را اداره کنند اما همه اعضای خانواده با زندگی جدیدشان کنار نمی آیند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
۱۲۳ تفنگدار ویژه ی ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمینگیر می کند.
با زیرنویس چسبیده
«آيريس مرداک» ( وينسلت ) و هم دانشکده اي اش «جان بيلي» ( بانويل ) به يک ديگر دل مي بازند. سال ها مي گذرد و «جان» هم چنان شيفته ي آيريس است که نويسنده ي مشهوري شده. حتي وقتي که آيريس به فراموشي و اختلال مشاعر مبتلا مي شود، «جان» مراقبت از او را رها نمي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ریاضی دان معروف، «جان فوریس نش جونیر» (کرو) با «آلیشیا» (کانلی) ازدواج کرده است و زندگی خوشی دارد. تا این که «ویلیام پارچر» (هریس) مأمور سیا به سراغش می رود و می خواهد در زمینه ی فعالیت های رمز شکنی به کارش بگیرد، و از آن به بعد است که زندگیاش تبدیل به یک کابوس می شود.