با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
فرانک (کریس ایوانز) مردیست تنها که تلاش میکند تا خواهر زاده باهوش خود را در یک محیط آرام بزرگ کرده به سمت پیشرفت سوق دهد و این باعث درگیری بر سر حضانت بچه میان فرانک و خواهرش می شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
اسمورفیت و برادرانش در میان جنگل های ناشناخته به دنبال دهکده اسمورف ها که در افسانه ها آمده است میگردند تا قبل از انتقام گارگامل آن را بیابند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک بازرس صحنهی قتل با یک جُرمشناس یک تیم میشوند تا قاتل سریالیای که جرائمش تحت تاثیر بازی کودکان به نام جلاد است را دستگیر کنند...
با زیرنویس چسبیده
مردی به نام C ( کیسی افلک ) پس از کشته شدن، در مقام یک روح ملحفه به سر، به منزلش باز می گردد تا همسرش M ( رونی مارا ) را مشاهده کند که در حال تلاش برای بازگشتن به زندگی عادی است و...
با زیرنویس چسبیده
دو مرد از جنگ جهانی دوم به خانه باز میگردند تا در مزرعهای که در نواحی روستایی ایالت میسیسیپی قرار دارد کار کنند، و در آنجا تقلا میکنند با نژادپرستی و سازگاری با زندگیِ پس از جنگ کنار بیایند.
با زیرنویس چسبیده
جین سیک، 21 ساله، با خانواده اش به یک خانه جدید نقل مکان میکند. او مبتلا به اسکیزوفرنی هست اما تحت مراقبت مهربانانه خانواده اش هست و مشکلی ندارد تا روزی که...
با زیرنویس چسبیده
ین فیلم درباره ماموریت مهم و پرمخاطره دو فضانورد روس به مقصد ایستگاه فضایی «سالیوت 7» است که در تابستان سال 1985 انجام گرفت. هنگامی که ارتباط مرکز کنترل زمینی با ایستگاه فضایی اتحاد جماهیر شوروی «سالیوت-7» به طور ناگهانی متوقف شد.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در روزهای سقوط استالین و پس از مرگ او، وزرای هم دست و تیم اصلی او نیز کنترل خود را از دست میدهند. برخی از آنها متمایلاند تا تغییرات مثبتی در روسیه انجام شود و برخی دیگر نیز انگیزههای شومی در سر دارند. اما در بین تمام این جریانات نیز یک مسئله مشترک وجود دارد، آن هم این است که همهی آنها در تلاش برای ادامه زندگی خود هستند و…
در سال 1950 در جنگ های کره سرگرد سلیمان یک دختر نیمه یخ زده و ترسیده،بدون پدر و مادر در وسط جنگل پیدا میکند که خیلی ترسیده و نزدیک به یخ زدن هست سرگرد سلیمان او را قاچاقی به اردوگاه ارتش میبرد و در آنجا از او مراقبت میکند ولی به خاطر عدم توانایی برای برقراری ارتباط با او اسمی برایش انتخاب میکند “آیلا” به یاد شبی که او را پیدا کرده بود.بین آیلا و سلیمان ارتباط قلبی زیادی برقرار میشود…