“مارسلا” یک کارآگاه پلیس است که زندگی معمولی دارد و شوهرش او را ترک کرده است و حالا خانواده اش از هم پاشیده است، او در حال بررسی یک قتل مدارکی به دست می آورد که نگران کننده است و...
داستان سریال در زمانی رخ می دهد که انسان ها زندگی خود را با روبات هایی به نام Synths برای خدمت رسانی به اشتراک گذاشته اند. در این جامعه پدری سخت کوش روباتی دست دوم جهت تمیز کردن و چیدمان منزل میخرد، اما انگار این روبات رازی پنهان را در خود دارد...
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...
سو بک هیانگ، دختر ارشد پادشاه مورین، به دلیل جاه طلبی خواهر ناتنی اش، سول هی، از مقام شاهزاده خانمی محروم شد. او دختری فروتن و سخت کوش بود که به او آموخته شده بود که به داشته هایش قانع باشد. اما سرنوشتی که برای او رقم خورده بود، سرنوشتی بزرگ بود که نه تنها زندگی او و خانواده اش، بلکه کل کشور را تحت تأثیر قرار می داد. او باید در تلاش برای یافتن جایگاه خود در زندگی و مبارزه برای عشق، با چالش های زیادی روبرو می شد.
یک معلم، پیچیدگی ها و عواقب یک رابطه سودجویانه میان یک معلم جوان در یک دبیرستان تکزاس به نام کلیر ویلسن و یکی از دانشآموزانش به نام اریک واکر را میسنجد.
داستان سریال درباره زندگی کاری و خانوادگی دو پزشک جراح پلاستیک مشهور در میامی می باشد. این دو پزشک بعضا از لحاظ شخصیتی کاملا متفاوت هستند. دکتر ""شان مکنامارا" دکتری ماهر و متخصص است که مرد خانواده است، کم حرف و تو دار و صادق است و به اصول پزشکی وفا دار است. در مقابل دکتر " کریسشن تروی" زرنگ و پول پرست است، با زنان بسیاری ارتباط دارد و چندان به اصول پزشکی و حرفه ای پای بند نیست، او حتی حاضر است به همکار خود دروغ بگوید و چهره مجرمی تحت تعقیب را در مقابل در یافت مبلغی هنگفت عوض نماید ، او با زنانی که خود و همکارش چهره یا بدن آنها را زیبا یا اصلاح کرده ، هم بستر می شود و برای خلق دوباره چنین زنان زیبایی بر خود درود می فرستتد...