داستان این سریال زیبا که از سال ۱۸۶۰ شروع می شود ، درباره شخصی به نام کلن بوهمن است . او یک سرباز سابق اتحادیه آمریکایی است که به دنبال جریان قتل همسرش می رود.او به نبراسکای غربی یعنی جایی که “جهنم متحرک” نامیده می شود می رود ، شهری که به بی عدالتی و بی قانونی مشهور است این شهر در حال ساختن راه آهن به سمت اقیانوس آرام است و وقتی قبیله ای برای نابودی خط آهن اقدام می کند، همه چیز پیچیده تر می شود…
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
مائومائو با پدر داروسازش زندگی آرامی داشت. تا اینکه یک روز به عنوان یک خدمتکار پست به کاخ امپراتور فروخته شد. اما او برای زندگی مطیعانه در میان سلطنتها ساخته نشده بود. بنابراین وقتی وارثان امپراتوری بیمار میشدند، او تصمیم گرفت که وارد عمل شود و درمانی پیدا کند! این کار او چشم جینشی، یک مقام زیباروی کاخ را به خود جلب کرد که او را ترفیع داد. حالا او در حال ساختن نام خود با حل کردن رازهای پزشکی است!
یک دختر معمولی بنام کلاری در روز تولد 18 سالگی اش متوجه میشود که یک شکارچی سایه/Shadowhunter است. (گروهی متشکل از دورگه های انسان-فرشته که وظیفه شان کشتن شیاطین است) ! زمانی که مادر کلاری ربوده میشود او بهمراه چندی از دوستانش عازم سفری برای شکار شیاطین می شود تا سرنخ هایی از مادرش پیدا کند...
جسیکا جونز از بیماری اختلال روانی و استرس رنج میبرد و این مسئله باعث میشود تا لباس ابرقهرمانی خود را کنار بگذارد و به جای آن تبدیل به یک کارآگاه خصوصی شود و...
ذاستان درباره ی تنش و درگیری بین سه خانم دربار برای ملکه شدن در انگلیس و از سال ۱۴۶۴ اغاز میشود . داستانی سراسر عشق ، خیانت ، فریب ، ثروت و …
جیمز ۱۷ ساله تردیدی ندارد که بیماری روانی دارد. آلیسای ۱۷ ساله نیز، دختری دمدمی و تازه وارد در مدرسه است. آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و آلیسا، جیمز را تشویق میکند تا سفری را شروع کند و دنبال پدر واقعیش بگردد...
بر اساس رمان نمادین آن رایس، داستان حماسی عشق، خون و خطرات جاودانگی لویی دو پونت را دنبال کنید، همانطور که به روزنامه نگار دانیل مولوی گفته شده است.
فرزندان یک خانواده در هم شکسته با زنجیره ای از وقایع ناخوشایند روبرو می شوند که آن ها را به سمت خانه طلسم شده دوران کودکی شان می کشاند...
هنگامی که معشوق مخفی یک جاسوس کشته می شود، یک قاتل مامور می شود تا از جان او محافظت کند و او در حال تحقیق در مورد قتل است. آنها با هم یک توطئه به هم پیوسته گسترده را کشف می کنند که باعث می شود هزینه انتخاب های اخلاقی خود را زیر سوال ببرند.