پربازدیدترین فیلمهای سایت

هکتور و پاریس شاهزادگان تروا در ایالت اسپارتا مهمان هستند. شاه اسپارتا منلائوس همسری زیبا به نام هلن دارد که دل پاریس جوان را ربوده است. زمان برگشتن، پاریس مخفیانه هلن را از قصر دزدیده و با خود به تروا می‌برد. فرار هلن بهانه ای می‌شود تا آگاممنون، پادشاه قدرت طلب یونان با هزاران کشتی جنگی به شهر قلعه مانند تروا حمله کند ...

داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام هیو گلس (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در می‌برد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...

در آینده‌ای تاریک و آشفته، گاناپات، یک مبارز بی‌رحم و ماهر، مأموریتی را برای نابودی امپراطوری جنایتکار قدرتمندی که شهر را در وحشت فرو برده است، آغاز می‌کند. گاناپات به نمادی از امید برای ستمدیدگان تبدیل می‌شود و راه را به سوی نوری در تاریکی هدایت می‌کند.

"بری آلن" با استفاده از سرعت ماورایی خودش به گذشته می رود تا خانواده اش را نجات دهد. اما این کار او باعث شکل گرفتن دنیایی می شود که در آن هیچ ابرقهرمانی وجود ندارد، و او باید برای نجات آینده و همینطور جان خودش بار دیگر وارد عمل شود...

کریستینا والترز چندین سال است که از رابطه جدی با مردها دوری میکند، اما بعد از پیدا کردن مرد رویاهایش تصمیم میگیرد به هر قیمتی شده، این مرد را بدست اورد...

این فیلم داستان اچ را روایت می‌کند. او شخصیتی سرد و مرموز است که در یک کمپانی حمل و نقل پول نقد مشغول به کار است. این کمپانی هر هفته صدها میلیون دلار را در سراسر لس‌آنجلس جابجا می‌کند...

گروهی از دختران دانشجو سال آخر که در یک انجمن دانشجویی گرد هم آمده اند. دخترها محض تفریح اقدام به طراحی و اجرای یک شوخی عملی می کنند اما این شوخی در عمل و به صورت ناخواسته منجر به مرگ یکی از این دخترها می شود...

داستان، داستان تن‌فروشی است و اعتیاد. روایت رشوه دادن و رشوه گرفتن. قصه ممنوعیت‌هایی که دست و پا و گاه راه نفس را می‌بندند و قوانینی که تنها بر روی کاغذ نوشته شده‌اند و می‌توان آنها را به راحتی دور زد. رفاه در این جامعه تنها یک تابلوی نئون قرمز است برای نامیدن یک بیمه: بیمه رفاه که تابلوی آن از همه‌جای شهر دیده می‌شود.

مجموعه ای از صحنه های مرگ ، از آثار تلویزیونی گرفته تا فیلم های خانگی...

«ژان لوک گدار» (گدار)، فیلم ساز یاغی سابق، خود را در یک درمانگاه پاریسی بستری کرده و با آن که بیماری ای هم ندارد، حاضر نیست آن جا را ترک کند. «کارمن» (دتمرس)، خواهر زاده اش، به سراغش می آید و درخواست می کند آپارتمان خالی اش را در اختیار او و تعدادی از دوستانش – که ظاهرا خیال دارند برای یک آدم پولدار فیلمی آزمایشی بگیرند – بگذارد.