بررسی اقیانوس های جهان، با تاکید بر این واقعیت که آنها یک اقیانوس به هم پیوسته واحد هستند و زندگی تمام موجودات وابسته به آنهاست...
و اما این بار گودزیلا توسط دو نیروی جدید تهدید می شود. یکی موگرا (از دستگاه های ساخته شده توسط سازمان ملل متحد) و دیگری یک گودزیلای فضایی. یک جانور که متشکل از ذرات گودزیلا در فضا می باشد...
«عمار» و «پرم» دو رقیب عشقی هستند که هر دو یک دختر را دوست دارند، با این حال سعی دارند او را از خطراتی که از سوی یک تبهکار شرور تهدیدش می کنند نجات دهند...
در دير دورافتاده اي در مرز مقدونيه و آلباني، کشيشي جوان (کولن) به دختري (ميتفسکا) که از دست مرداني مسلح گريخته پناه مي دهد. چهره ها: لندن. «الکساندر» (سره بدزيا)، عکاسي معروف خبري و جنگي اهل مقدونيه از دوستش «آن» (کارتليج) مي خواهد که در سفر به زادگاهش او را هم راهي کند. اما زن مي گويد که به خاطر همسرش (ويلي يرز) نمي تواند. تصاوير: «الکساندر» به ده زادگاهش درمرز مقدونيه و آلباني مي رود. اما مردم او را نمي پذيرند.
فیلم داستان دو معشوق را روایت می کند. "پرم" و "نیشا" .برادر و خواهر بزرگ آنها ازدواج کرده اند. پس از اینکه آنها اولین فرزند خود را به دنیا می آورند، بزرگترها تصمیم می گیرند "پرم" با دختری مانند او ازدواج کند. او و "نیشا" به آرامی عاشق یکدیگر شده و...
فیلم حاوی هفتاد و یک صحنه درباره مهاجرتی اخیر،زوجی که به تازگی یک دختر را به سرپرستی گرفته اند،یک دانش آموز کالج و پیرمردی تنها است...
«چو» (لونگ)، سرآشپز ماهر بازنشسته، هم راه با سه دختر دم بختش، «جياجن، (يانگ)، معلم شيمي که مسيحي شده، «جيا چي ين» (وو)، کارمند ارشد خطوط هوايي و «جيا نيگ» (وانگ) دانشجويي که در همبرگر فروشي کار مي کند، در خانه اي بزرگ در تايپه زندگي مي کند. زندگي در اين خانه حول محور ناهار پروپيماني که پدر يکشنبه ها تدارک مي بيند و زندگي عاطفي تک تک افراد خانواده مي چرخد...
حیات وحش آفریقا، گستره ای از تانزانیا تا کنیا را شامل میشود که به آن دشت سرنگیتی میگویند. حیوانات بسیار گوناگونی در این محدوده زندگی میکنند و هر کدام زیبایی ها و شگفتی های منحصر به فرد خود را دارند. در این مستند مروری مختصر از زندگی این حیوانات را خواهید دید...
در دهکده ای کوچک و ویران در دهه 90 مجارستان زندگی به حالت تعطیل در آمده است.باران پائیزی آغاز شده است.روستائیان انتظار دریافت پول زیادی را داشته و پس از آن تصمیم به ترک روستا دارند.آنها می شوند که "ایریمیاس" کسی که تصور می کردند مرده در حال بازگشت است.آنها تصور می کنند او تمام پولهای آنها را خواهد گرفت و...