«نووالي نيشن» (پورتمن) هفده ساله، که از دوستش «نووالي جک» (برونو) باردار است، از خانه فرار مي کند و هم راه با «ويلي» از زادگاهش در تنسي به سمت ايالت پررزق و برق کاليفرنيا مي رود. در راه و در يک بازار در سکوياي اوکلاهما، «بيلي» جا مي زند و «نووالي» را در يکي از شعبه هاي فروشگاه بزرگ وال مارت به حال خود رها مي کند...
با زیرنویس چسبیده
جان که پسر یک مامور آتش نشانی بوده و پدرش 30 سال پیش در یک حریق کشته شده موفق می شود بطور اتفاقی روی فرکانس یک رادیوی کهنه صدای پدر خود را بشنود . در واقع یک پدیده جوی که در یک روز بخصوص هم در سال 1969 و هم سی سال بعد در همان روز خاص رخ داده است ، این امکان را از نظر علمی فراهم آورده که دو انسان در دو زمان متفاوت با هم تماس برقرار کنند .
داستان فیلم در مورد گروهی از سربازان امریکایی است که برای بدست آوردن یک ماشین رمزنگاری وارد یک زیردریایی آلمانی میشوند.
با دوبله فارسی
"کارول آن مککی" پرستاری محبوب در خانه سالمندان بوده و اوقات بیکاری خود را با همسر ورزشکارش "وین" می گذراند. وقتی سارق افسانه ای بانک "هنری منینگ" که در زندان دچار حمله قلبی شده در خانه ساکن می شود، او به این قضیه شک میکند...
فیلم در مورد دو دوست صمیمی است بنام های «جیک» ( بن استیلر ) که یک خاخام یهودی است، و «برایان» ( ادوارد نورتون ) که یک کشیش مسیحی می باشد. داستان از جایی آغاز می شود که زنی بنام «آنا» که در دوران جوانی در شهر آن ها زندگی می کرده، اکنون بعد از مدت ها دوباره باز میگردد. جیک و برایان هردو عاشق آنا می شوند، اما به خاطر محدودیت هایی که بعنوان یک روحانی دارند، نمی توانند به این زن ابراز علاقه کنند...
داستان این فیلم درباره ی دو جوان کودن است که کارگر فاضلاب هستند و پس از گذراندن اتفاقاتی جالب و جذاب تصمیم ورود به کمپانی WCW را میگیرند و در راه ورود به این کمپانی با اشخاص مشهوری همچون دایموند دالاس پیج (DDP) رو به رو می شوند...
لوک مک نامارا» (جکسن) که در خانواده اي از طبقه ي کارگر در ايالت کانتي کات بزرگ شده، به کالج آيوي ليگ راه مي يابد. پس از آن تلاش مي کند در مدرسه ي حقوق هاروارد به ادامه ي تحصيل بپردازد، اما راه يافتن به هاروارد دشوار و مستلزم ابراز شايستگي هايي است. انجمن مخفي «جمجمه ها» از «لوک» دعوت مي کند تا عضو آن شود، و «لوک» که مي پندارد عضويت در انجمن باعث سهولت راه يابي اش به هاروارد خواهد شد، مشتاقانه دعوت را مي پذيرد...
فیلم در مورد سه خواهر ( رایان، کیتن، و کودرو ) است که بی صبرانه انتظار مرگ پدر خسیس شان ( ماتائو ) را می کشند، زیرا هیچ کدام دل خوشی از او ندارند...
«گوئن کامينگز» (بولاک)، روزنامه نويس نيويورکي که به نوش خواري علاقه ي خاصي دارد، در مراسم عروسي خواهرش (پرکينز)، مست مي کند و ابتدا کيک عروسي را سرنگون مي کند و بعد تر ليموزين بزرگ عروس و داماد را مي دزدد. دادگاه نيز حکم مي دهد که بايد بيست و هشت روز را در يک مرکز بازپروري معتادان بگذارند...
"کن" در مراسم عروسی اش حضور نمی یابد. همسر دل شکسته اش از لاس وگاس به هنگ کنگ می آید تا از آخرین نفری که "کن" را دیده جویای او شود. سپس به توکیو می رود تا دوست پسر تاجرش را ببیند، اما متوجه می شود که افراد زیادی به دنبال "کن" می باشند و...