اوايل قرن بيستم «جان ريد» (بيتي)، روزنامه نگاري راديکال، رابطه اي پرفراز و نشيب با نويسنده اي به نام «لوييز برايانت» (کيتن) دارد.«ريد»، هم چنين با گروهي از شخصيت هاي سرشناس معاصر خود برخوردها و رفت و آمدهايي داشته است.
تکسان به رم رفته تا دو پلیس را برای دستگیر کردن خلافکاری خود را به عنوان دوست دختر و قاتلی حرفهای جا بزنند...
یک پیانسیت جوان سیاه پوست وارد زندگی یک خانواده ثروتمند سفید پوست از بالاترین طبقه های اجتماع می شود...
«نورمن تير جونير» (هنري فاندا) کمي پيش از تولد هشتاد سالگي اش کنار همسرش «اتل» (هپبرن) درخانه ي ييلاقي اش درنيو انگلند از تنفرش از پيري مي گويد. در مقابل، «تل» اصلا از بالا رفتن سنش اظهار نارضايتي نمي کند. تا اين که دخترشان «چلسي» (جين فاندا)، هم راه محبوب جديدش و پسر ده ساله ي او براي شرکت در مراسم تولد پدرش به آن جا مي آيد...
وقتی یک دادستان داستانی دروغین در مورد شرکت داشتن مالک یک انبار مشروبات الکلی در قتل یکی از سران اتحادیه منتشر می کند، زندگی مرد از هم می پاشد و...
سال 1938،یکی از مستعمرات آفریقایی فرانسه."لوسین کوردیر" پلیس دهکده ای است که دارای ساکنان سیاه پوست و اندکی سفید است.او یک بازنده بوده و همه حتی همسرش او را تحقیر می کنند.او هیچگاه کسی را دستگیر نکرده اما یک روز تبدیل به فرشته مرگ می شود و...
تعدادی جوان برای تفریح به یک کمپ تابستانه می روند، اما بعدها خبردار می شوند که یک قاتل سریالی روانی در آنجا پرسه می زند. او برای کشتن آنها انواع راه ها را در نظر گرفته است...
«لاری استرود» بعد از حوادث فیلم قبلی در بیمارستان بستری است. کلانتر براکت و دکتر لومیس در خیابان های شهر به دنبال مایکل میرز می گردند، اما مایکل در بیمارستان لاری را پیدا کرده است...
یک پسر وروجک بهمراه خرس عروسکی اش که تحت مراقبت یک پرستار می باشد، گودالی را پیدا میکند که 4 هیولا درون آن زندگی میکنند و...