در ویلای زیبای ویکتور، نادین، دختری زیبا به نظر می رسد که مشغول عکاسی است و مدل های اغوا کننده ای را انتخاب می کند که فقط با کمی لباس زیر پوشیده شده اند. پس از تیراندازی، دختران فرار میکنند، اما نادین باقی می ماند: صاحبخانه او را به چالش کشیده است.
با زیرنویس چسبیده
«جولیا» (هیگینز) و «لری کاتن» (رابینسن) به یک خانه ی قدیمی و بزرگ انگلیسی نقل مکان می کنند. غافل از این که نابرادری مرد، «فرانک» (چاپمن) که سابقا دل باخته ی «جولیا» بوده، اینک حالتی هیولاوار یافته و در یکی از نقاط دنج طبقه ی بالای منزل آنان در قالبی از استخوان های پوسیده زندگی می کند...
در سال 1917 زمانی که نیروهای بریتانیا در فلسطین گرفتار خط مقدم ترک ها و آلمان ها شده اند، ناچاراً به سوارکاران استرالیایی تکیه می کنند که قصد شکستن این حصار را دارد...
مارگارت فورد، روانپزشکی است که تصمیم میگیرد تا با همراهی یکی از بیمارانش در بازیهای پوکر، از بدهی قمار خود خلاص شود...
"گبریل کونوری" و همسرش "گرتا" به مهمانی شام کریسمس در خانه عمه خود می روند، مهمانی ای که اتفاق عجیبی را برای آنها به همراه دارد...
سال ۱۹۴۴، «ژولی ین کوئنتین» دوازده ساله (مانس) به یک مدرسه ی شبانه روزی کاتولیک ها، نزد فونتن بلو می رود و خیلی زود با دانش آموز جدیدی به نام «ژان بونه» (فژتو) دوست می شود. «پدر ژان» (موریه – ژنو)، مدیر مدرسه، سه پسر بچه ی یهودی را میان شاگردان مدرسه پنهان کرده که یکی از آنان «ژان» است...
"رونالد میلر" از تنهایی و گوشه گیری خسته شده و با یکی از محبوبترین دختران مدرسه قراری می گذارد تا او را وارد گروه بچه های دیگر کند و آن دختر نیز در ازای دریافت هزار دلار می پذیرد یک ماه نقش دوست دختر "رونالد" را بازی کند...
«ستوان فارل» (کاستنر)، افسر اطلاعات نیروی دریایی با زنی به نام «سوزان» (یانگ) آشنا می شود. در حالی که متوجه می شود «سوزان» محبوبه ی وزیر دفاع، «دیوید برایس» (هاکمن) نیز هست. خیلی زود «سوزان» به قتل می رسد و «تام» یقین پیدا می کند که «دیوید» قاتل است…
دراکولا زنده است. در واقع او به دنبال حکومت بر جهان میباشد و به همین دلیل است که میخواهد از کمک هیولاهای افسانه ای دیگر نیز استفاده کند. در این میان گروهی از بچههای بازنده، رازهایی را کشف میکنند...