خانواده ای از تبار رزمندگان مائوری به همراه پدری خشن با مشکلات اجتماعی و نحوه رفتار مردم با آن ها دست و پنجه نرم میکنند...
دانشمندانی که هدایت یک ماهواره نظامی را بر عهده دارند، یکی یکی به قتل می رسند. اکنون وظیفه گروهی از ماموران ایالتی است که از جان آخرین دانشمندی که می تواند ماهواره را فعال کند، محافظت کنند...
«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...
در دير دورافتاده اي در مرز مقدونيه و آلباني، کشيشي جوان (کولن) به دختري (ميتفسکا) که از دست مرداني مسلح گريخته پناه مي دهد. چهره ها: لندن. «الکساندر» (سره بدزيا)، عکاسي معروف خبري و جنگي اهل مقدونيه از دوستش «آن» (کارتليج) مي خواهد که در سفر به زادگاهش او را هم راهي کند. اما زن مي گويد که به خاطر همسرش (ويلي يرز) نمي تواند. تصاوير: «الکساندر» به ده زادگاهش درمرز مقدونيه و آلباني مي رود. اما مردم او را نمي پذيرند.
فرانک جوان و دوستانش ایده ای به سرشان میزند. آنها تصمیم می گیرند به شهر بزرگ بروند و چندتا زن خیابانی استخدام کنند تا با آنها خوش بگذرانند. اما همه چیز به سادگی پیش نمی رود و سرانجام با زنی آشنا می شوند که آنها را به خانه می رساند. آن زن در خانه درختی فرانک می ماند و پدر فرانک که مجرد است فکر می کند او معلم فرانک است و...
با زیرنویس چسبیده
«میکی» (هارلسن) و «مالوری» (لوییس) زوج قاتلی هستند که آرام آرام تبدیل به شمایل های محبوب جوانان می شوند. «میکی» پس از دستگیری، هنگام مصاحبه با «وین گیل» (داونی جونیر)، خبرنگار جاه طلبی که در پی کسب شهرت است، در زندان، شورش به راه می اندازد و در شلوغی هم راه «مالوری» و «وین گیل» می گریزد...
گروهی از بچه های دبیرستانی نمیخواهند به کمپ تابستانی که والدین شان برای آنها انتخاب کردند بروند و در نتیجه کمپ خود را راه اندازی میکنند ....
با زیرنویس چسبیده
یک زن مطلقه فلش بک هایی از زندگی خود دارد در حالی که برای او ناشناخته است ، همسایه همسایه اش-یک کارشناس امنیتی-دوربین های ویدئویی را در سراسر خانه او قرار می دهد تا بتواند از او جاسوسی کند.